14 جایگزین بهتر برای Important در زبان انگلیسی
- 22 بهمن 1401
- آموزش زبان
معمولاً کلمه important در گرامر و نوشتار انگلیسی بیش از حد مورد استفاده قرار میگیرد؛ به همین دلیل اغلب تاثیرگذار نیست و در هنگام خواندن زیاد به آن توجه نمیشود. پس اگر به دنبال تاثیرگذارتر کردن نوشتههای خود هستید؛ باید به دنبال مترادفهایی برای این واژه باشید که وزن و معنی مناسبی داشته باشند.
برای پیدا کردن معادل های important میتوانید از یک جلد کتاب فرهنگ معنایی استفاده کنید. اما اگر وقت کافی برای بررسی یک کتاب قطور را ندارید؛ میتوانید از این مطلب شبکه مترجمین راستین به عنوان یک راهنمای مناسب برای پیدا کردن مترادف های important استفاده کنید.
معادل های مناسب برای Important
به تدریج که به دنبال پیدا کردن راههایی برای بهبود نوشتههای خود هستید و یا دوره آموزش آیلتس را سپری میکنید؛ بهتر است نیم نگاهی به جایگزینهای کلماتی داشته باشید که بیش از حد در زبان انگلیسی مورد استفاده قرار میگیرند و به همین دلیل تاثیرگذاری خود را تا حد زیادی از دست میدهند. اگر متوجه شدید که بیش از حد از important یا importance استفاده میکنید؛ باید نیم نگاهی به کلمات زیر داشته باشید.
رایج ترین مترادف های important
1. Big-league
اگر چیزی در big-league (لیگ بزرگ) یا major-league (لیگ اصلی) باشد؛ مطمئناً تاثیرگذار است. این صفت به چیزهایی اشاره دارد که توجه مردم را به خود جلب میکنند و میتوان از آن برای اشاره به کسیکه به اوج موفقیت رسیده است نیز استفاده کرد.
He reached the big leagues after putting in his time as a rookie. |
او پس از گذراندن وقت خود به عنوان یک تازه کار به موفقیتهای مهمی رسید. |
2. Big-time
به کسب مقام برتر یا برجسته شدن در یک سازمان اشاره دارد. Big-time که مترادف important محسوب میشود؛ برای اشاره غیر رسمی به بالاترین یا مهمترین سطح یک شغل یا مهارت مورد استفاده قرار میگیرد.
She did well at her piano recital, but she’s not quite ready for a big-time performance. |
او در تک نوازی پیانو خوب عمل کرد؛ اما هنوز برای اجرای با اهمیت کاملاً آماده نیست. |
3. Celebrated
وقتی رویدادی ارزش ستایش داشته باشد؛ بر سر زبانها میافتد و مهم میشود که برای توصیف آن celebrated به کار برده میشود. این کلمه دارای لحن شادی است و بهتر است زمانی از آن استفاده کنید که میخواهید به جمله خود معنا و بینش بیشتری ببخشید. توجه داشته باشید که celebrated تنها زمانی معادل important است که یک صفت باشد نه فعل.
The arrival of a new baby is always a celebrated event. |
تولد یک نوزاد جدید همیشه یک رویداد مهم فرح بخش است. |
4. Critical
ممکن است چیزی حتی بدون بر سر زبانها افتادن نیز important (مهم) باشد که critical چنین ایدهای را به تصویر میکشد. این کلمه در فرهنگ لغت به یک نقطه عطف مهم اشاره دارد که مثال زیر بیشتر این مفهوم را روشن میکند.
The new drug reached a critical stage of development before it went to trial. |
داروی جدید قبل از آزمایش، به مرحله حیاتی توسعه رسید. |
5. Decisive
این کلمه به معنای چیزی است که قدرت یا کیفیت تصمیم گیری در امری را دارد. به عبارت دیگر، decisive به عامل تعیین کننده در یک تصمیم، نبرد یا درگیری حیاتی اشاره دارد، و میتوان معادلهای سرنوشت ساز، قطعی و بنیادین را برای آن در نظر گرفت که همه آنها بیان کننده مترادف important هستند.
Climate was a decisive factor in establishing where the tournament should be held. |
آب و هوا عامل مهمی در تعیین محل برگزاری مسابقات بود. |
6. Earthshaking
وقتی چیزی آنقدر اهمیت دارد که عملاً میتواند دنیای شما را تغییر دهد؛ میتوانید از earthshaking به جای important استفاده کنید. این کلمه وقتی به عنوان صفت به کار میرود؛ به معنای زلزله نیست و میخواهد چیزی حساس را بیان کند.
The earthshaking announcement of the company’s closing sent employees scrambling to find new work. |
اطلاعیه مهم تعطیلی شرکت، کارمندان را برای یافتن شغل جدید به تکاپو انداخت. |
7. Essential
برخی از مسائل در زندگی ما آنقدر نقش اساسی دارند که بدون آنها نمیتوانیم کار یا زندگی کنیم؛ پس کلمه essential برای این موضوعات با معنا و مهم تعبیر میشود. این کلمه در فرهنگ لغت به بسیار مهم و ضروری تفسیر شده است.
During the pandemic’s early days, only essential companies could do business. |
در روزهای اولیه همه گیری کرونا، فقط شرکتهای مهم و ضروری میتوانستند فعالیت کنند. |
8. Eventful
کلمه Eventful برای اشاره به روزی به کار میرود که رویدادهای مهم زیادی در آن رخ دادهاند یا یک رویداد بزرگ در آن اتفاق افتاده است.
The senior thought his prom night was eventful. |
نوجوان فکر میکرد که شب جشن فارغ التحصیلی او بسیار مهم است. |
9. Great Significance
اصطلاح great significance وزن بیشتری نسبت به importance دارد و نشان میدهد که مورد بحث تا چه اندازه مهم و تاثیرگذار است.
She didn’t realize the great significance of the statement until after the date was over. |
او تا زمانیکه موعد به پایان نرسید؛ به اهمیت قابل توجه بیانیه پی نبرد. |
10. High-level
معمولاً به معنای با اهمیت یا عالی رتبه بودن است. High-level یک صفت است و اغلب به افراد سطح بالا یا کسانیکه دارای مقامهای بالاتری هستند اشاره دارد.
The high-level executive came to tour the building. |
یک مدیر اجرایی عالی رتبه برای بازدید از ساختمان آمد. |
11. Paramount
برتر از همه یا بالاترین رتبه و یا اهمیت بسیار، معانی paramount هستند. در واقع این واژه بر این مسئله تاکید دارد که مورد بحث شده حیاتیترین یا مهمترین موضوع است.
Balancing the budget was the paramount issue in the recent election for governor. |
موازنه بودجه مهمترین (محوری ترین) موضوع در انتخاب اخیر فرماندار بود. |
12. Portentous
این کلمه چیزی را توصیف میکند که باعث هیجان، شگفتی یا تعجب میشود. در ضمن portentous میتواند نشان دهنده احساس هیبت یا اهمیت باشد.
As the man rose to the platform to deliver his speech, a portentous silence filled the crowd. |
وقتی مرد برای ایراد سخنرانی بر روی سکو رفت؛ سکوتی اعجاب آور جمعیت را فرا گرفت. |
13. Trending
این واژه کمی مدرنتر است و به چیزی اشاره دارد که ویروسی شده یا بین بسیاری از مردم محبوب است.
Within minutes, the news story was trending. |
داستان خبری در عرض چند دقیقه، ترند شد. |
14. Momentous
بر اهمیت لحظهها دلالت دارد و در مورد رویدادهای مهم به کار برده میشود.
The crowning of the King was a momentous occasion. |
تاجگذاری پادشاه یک رویداد بسیار مهم بود. |
کلام پایانی
سعی کنید در هنگام نوشتن یک متن، کمتر از کلمات ضعیف یا بیش از حد استفاده شده مثل important بهره بگیرید. در کل آشنایی با مترادفهای رایج به شما کمک میکند تا کمتر واژگان معمول را به کار ببرید و کلمات مناسبتر را جایگزین آنها کنید. پس حتماً لینک این مطلب را ذخیره کنید تا اگر دوباره وسوسه شدید از important استفاده کنید؛ خیلی زود یکی از این کلمات را جایگزین آن نمایید.
در ادامه حتما بخوانيد: تفاوت بین Your و You’re در چیست؟