معرفی کتاب جنگل نروژی + بررسی بهترین ترجمه رمان Norwegian Wood

جنگل نروژی در سال 1987 به عنوان پنجمین رمان موراکامی منتشر شد. این کتاب براساس داستان کوتاهی از او با نام "درخشش یک کرم شب تاب" نوشته شده که بعدها در مجموعه "بید کور، زن خفته (Blind Willow, Sleeping Woman)" گنجانده شد. جنگل نروژی برخلاف انتظارات و پیش‌بینی‌های موراکامی، او را از یک نویسنده نسبتاً موفق به یک ستاره ملی تبدیل کرد؛ چرا که میلیون‌ها نسخه از رمان عمدتاً توسط جوانان ژاپنی خریداری شد. پس از ترجمه رسمی آن توسط جی روبین (Jay Rubin) در سال 2000 به زبان انگلیسی، کم کم دنیا متوجه این اثر فوق العاده شد و برگردان آن به زبان فارسی هم منتشر گردید. شبکه مترجمین راستین در گفتار پیشرو بیشتر این اثر شگفت انگیز را بررسی می‌کند.

 

درباره رمان

نویسنده در پیشگفتار نسخه اصلی این رمان ژاپنی توضیح می‌دهد که قصد داشته داستانی کوتاه و معمولی بنویسد؛ اما ماجرای کتاب بسیار طولانی‌تر شده است. به نظر موراکامی رمان جنگل نروژی بسیار شخصی است و حالت زندگی نامه‌ای دارد؛ زیرا از اثر قبلی او و کتاب‌های اف. اسکات فیتز جرالد مثل "لطیف است شب (Tender Is the Night)" و "گتسبی بزرگ (The Great Gatsby)" الهام گرفته شده که جزء آثار زندگی نامه‌ای هستند. در واقع بسیاری از تجربیات شخصیت اصلی داستان به عنوان دانشجو در دهه 1960 توکیو، براساس تجارب خود موراکامی در دانشگاه است. او این رمان را در سال‌های 1986 و 1987 در یونان و ایتالیا نوشت، و برای نگارش آن بیش از 120 بار به ترانه Sgt. Pepper’s Lonely Hearts Club Band گروه بیتلز گوش داد.

 

خلاصه رمان جنگل نروژی

جنگل نروژیدر حالیکه هواپیما در حال فرود آمدن بر باند فرودگاه هامبورگ است؛ تورو واتانابه (Toru Watanabe) آهنگ جنگل نروژی گروه بیتلز که از بلندگوهای هواپیما پخش می‌گردد را می‌شنود و خاطرات دردناک گذشته بر او مستولی می‌شوند. او چمنزاری را به یاد می‌آورد که او و نائوکو (دختری که دوستش داشت) 18 سال پیش و در 19 سالگی در آن قدم می‌زدند.

تورو در شهر کوبه (Kobe) به همراه کیزوکی (بهترین و تنها دوستش) بزرگ شده بود، و به اتفاق وی و نائوکو (در آن زمان دوست دوران کودکی کیزوکی بود) یک گروه کوچک سه نفره بسیار صمیمی را تشکیل داده بودند. اما زندگی آنها در سال دوم دبیرستان، یعنی زمانیکه کیزوکی به صورت غیر منتظره‌ای خودکشی کرد، از هم پاشید. تورو و نائوکو به صورت مستقل از یکدیگر ناگهان تصمیم گرفتند که شهر خود را به مقصد توکیو ترک کنند و در دانشگاه آنجا به تحصیل بپردازند. با این حال آنها در سال 1968 و در سال اول دانشگاه دوباره با هم برخورد کردند. این دو هر یکشنبه با هم دیدار می‌نمودند و در سراسر شهر قدم می‌زدند.

تورو در آن زمان تحصیل، یک هم اتاقی داشت که نام مستعار استورم تروپر (لکنت زبان داشت و به شکل عجیبی مرتب و وسواسی به نظر می‌رسید) را روی وی گذاشته بود. در ضمن او با ناگاساوا که شخصیتی کاریزماتیک و خودخواه داشت، و سال بالایی او محسوب می‌شد در خوابگاه آشنا می‌گردد. ناگاساوا چند شب او را به همراه خود بیرون می‌برد تا او را با افراد غریبه به صورت تصادفی آشنا کند.

تورو در تولد بیست سالگی نائوکو به آپارتمانش می‌رود و آن شب لحظات عجیبی را با وی سپری می‌کند. روز بعد سعی می‌کند دوباره با نائوکو تماس بگیرد؛ اما بعداً متوجه می‌شود که او نقل مکان کرده و با نگرانی نامه‌ای برایش می‌فرستد. در عین حال تورو با میدوری کوبایاشی یکی از کلاس پایینی‌های او در کلاس نمایش است ملاقات می‌کند (میدوری دارای شخصیتی سرزنده و دمدمی مزاج است که در ادامه به تورو علاقه‌مند می‌شود).

جنگل نروژیسپس تورو از طرف نائوکو، نامه‌ای به دستش می‌رسد که در آن توضیح داده به آمی هاستل (یک آسایشگاه خاص است) رفته تا بتواند خود را از شر مشکلات روانی‌اش رها کند. تورو با رفتن به آن آسایشگاه با ریکو ایشیدا که در اواخر دهه 30 زندگی خود قرار دارد و هم اتاقی نائوکو است، آشنا می‌شود. ریکو می‌گوید در این آسایشگاه دور افتاده در وسط جنگل، افراد به دنبال درمان خود نیستند؛ بلکه سعی می‌کنند تا با ناهنجاری‌های فردیشان سازگار شوند. پس از خودکشی نائوکو .........

 

موضوعات کتاب جنگل نروژی

رمان جنگل نروژی از همه چیز صحبت می‌کند؛ از عشق و نفرت گرفته تا سیاست و زمان. بنابراین می‌توان موضوعات و مباحث مختلفی را در آن یافت. با این حال اگر بخواهیم به چهار بحث بسیار مهم در آن اشاره کنیم؛ می‌توانیم موضوعات زیر را بیان نماییم.

 

زندگی و مرگ

در واقع مسئله اصلی رمان جنگل نروژی، پرسش وجودی زنده ماندن است و به صراحت این مسئله را مطرح می‌کند که چرا خودکشی نکنیم؟ همه شخصیت‌های داستان با این سوال مواجه می‌شوند؛ به ویژه آنهایی که به نوعی با مرگ رابطه دارند یا به عبارتی یک از اعضای خانواده‌شان یا یکی از دوستان صمیمیشان فوت نموده یا خودکشی کرده است. تورو در ابتدای رابطه خود با نائوکو متوجه می‌شود که هر دوی آنها به دنبال چیزی غائب و از دست رفته به نام کیزوکی هستند، و به همین دلیل به نظر می‌رسد که عشق آنها را به سمت دنیایی دیگر، یعنی مرگ می‌کشاند. با این حال میدوری نقش یک وزنه تعادلی را برای تورو ایفا می‌کند و او را به زندگی باز می‌گرداند؛ درست مانند کاریکه ریکو برای نائوکو و تورو پس از مرگ نائوکو انجام داد.

 

خاطرات، نوستالژی و حسرت

در ابتدای رمان جنگل نروژی، تورو 37 ساله با شنیدن آهنگ Norwegian Wood از بلندگوی هواپیما به خاطرات و نوستالژی‌هایش برمی‌گردد. بازگشت اغراق آمیز او به دوران جوانی‌اش در توکیو و همه آنچه در این دوران اتفاق افتاده تا حدی برخلاف میلش است؛ با این حال شفافیت و وضوح خاطراتش از آن دوران آنقدر حیرت انگیز است که به زودی مشخص می شود این رویدادها مهمترین خاطرات تمام زندگی او هستند. موراکامی در نهایت از ترکیبی از خاطرات دردناک و لذت بخش استفاده می‌کند تا بدینگونه نشان دهد که احساسات نوستالژی و حسرت ممکن است در خاطرات فرد با هم آمیخته شده و مبهم شوند؛ به گونه‌ای که حتی گاهی نمی‌توان این دو حس متفاوت را از هم تمیز داد.

 

تعاملات و ارتباطات

نباید فراموش کرد که خود این رمان در قالب چارچوب تلاش تورو برای نوشتن خاطرات خود قرار می‌گیرد. او در پایان فصل اول داستان می‌گوید که چگونه تازگی خاطرات دردناکش درباره نائوکو مانع از نوشتن او شده است؛ اما گذر زمان مانند شمشیری دولبه این خاطرات را مبهم کرده و او را قادر به نوشتن نموده است. به همین ترتیب تورو نامه‌های زیادی می‌نویسد که عمده آنها به نائوکو است؛ اما ریکو و میدوری نیز از آنها بی‌نصیب نمانده‌اند.

در ضمن تورو سعی می‌کند تا زیاد با دیگران صحبت کند؛ چون او در دوران افسردگی شدید خود متوجه می‌شود که نمی‌تواند کسی را ببیند و نامه نویسی آخرین چیزی است که زندگیش را نگاه داشته است (با وجود اینکه هیچگونه پاسخی دریافت نمی‌کند). اگر چه تورو به دلیل صداقت، سادگی و صمیمیت معمولاً راهی برای ابراز وجود خود پیدا می‌کند؛ اما نائوکو در بیان احساسات خود در قالب کلمات و انتقال آنها به دیگران مشکل دارد و این موضوع باعث رنجش و آزار او می‌شود. نحوه صحبت کردن شخصیت‌ها در رمان به گونه‌ای است که اطلاعات بیشتری را در مورد توصیف ویژگی یا حالات احساسی آنها در اختیار مخاطب قرار می‌دهد.

 

تحصیلات

تورو، نائوکو و میدوری همگی در اواخر دهه شصت و اوایل دهه هفتاد در دانشگاه مشغول به تحصیل هستند. آنها در میان اعتراضات دانشجویی و شورش‌های گسترده، تغییرات آداب و رسوم و مواجه با اگزیستانسیالیسم به دنبال تامین نیازهای آموزشی خود در فضاهای غیر سنتی هستند. به هر سه نفر به همراه دوستان، هم اتاقی‌ها و همکلاسی‌هایشان گفته شده که تحصیلات رسمی یکی از بهترین چیزها در جهان است و تمام جوانان خود را برای سختی‌های تحصیلات دانشگاهی آماده می‌کنند.

با وجود اینکه هر سه به گونه‌ای در دنیای تحصیلات آکادمیک گرفتار شده‌اند؛ اما متوجه می‌شوند که وعده‌های مربوط به مزایای تحصیلات دانشگاهی همیشه خلاف واقع بوده‌اند و یادگیری مفهومی بیشتر مستلزم کسب تجربه در زندگی واقعی است تا یادگیری به واسطه کتاب‌ها و آزمون‌ها. در نهایت موراکامی ادعا می‌کند که آموزش واقعی نه در کلاس درس، بلکه در جهانی گسترده‌تر و حتی در اعماق درونی بشر اتفاق می‌افتد.

 

جنگل نروژی

 

پیش زمینه تاریخی رمان جنگل نروژی

داستان رمان جنگل نروژی در اواخر دهه 1960 رخ می‌دهد؛ یعنی دوران تمایل به انقلاب و تغییرات اجتماعی. گروه‌های چپ‌گرا در دانشگاه توکیو برای نابودی کل مفهوم دانشگاه به عنوان یک مزیت اجتماعی تلاش می‌کردند؛ در اصل این تلاش‌ها عکس العملی به شورش‌های دانشجویی مه 1968 دانشگاه سوربن فرانسه بود. با خواندن کتابی که درباره فقر زندگی دانشجویی توسط مصطفی الخیاطی نوشته شده؛ می‌توان متوجه گردید که دانشجویان در سراسر جهان احساس می‌کردند زندگی آنها بین چرخ دنده‌های زندگی ماشینی سرمایه داری له شده، و روز به روز بیشتر از نظر مالی، سیاسی، جنسیتی و روانی احساس فقر می‌کردند؛ به همین دلیل حس حقیر و کوچک بودن به دانشجویان سراسر جهان دست داده بود.

با وجود اینکه معترضان دانشجویی دانشگاه محل تحصیل تورو در پاسخ به شکایت‌ها و اعتراض‌های رفقای فرانسوی خود، کلاس‌هایی را به منظور پخش جزوات و محکوم کردن وضعیت دانشگاه‌های مدرن برگزار می‌کردند؛ اما خود دانشگاه مذکور از نظر سیاسی بی‌طرف بود و عمیقاً از این موضوع اظهار نارضایتی می‌کرد. موراکامی در این اثر می‌خواهد نشان دهد که هر چند انقلاب و تغییرات اجتماعی، سراسر جهان را تحت تاثیر خود قرار داده؛ اما آثار خسران و اندوه عمیق می‌تواند به نیروی منزوی کننده‌ای تبدیل گردد که باعث کرخت شدن خواسته‌ها و احتمال ایجاد تغییرات می‌شود.

 

ییوگرافی مختصر هاروکی موراکامی

هاروکی موراکامیهاروکی موراکامی (Haruki Murakami) در استان کیوتوی ژاپن از پدر و مادری که هر دو ادبیات ژاپنی را تدریس می‌کردند متولد شد. وی در چندین شهر از جمله جزیره ژاپنی هونشو زندگی کرده است. موراکامی و همسرش یوکو پس از تحصیل در رشته نمایش در دانشگاه واسدا (Waseda) یک کافه جاز باز کردند و نزدیک یک دهه به کار خود ادامه دادند. موراکامی در اواخر دهه 20 عمر خود با الهام از آثار ریموند چندلر (Raymond Chandler)، کرت وانه ‌گت (Kurt Vonnegut)، ریچارد براتیگان (Richard Brautigan) و دیگران نوشتن داستان را آغاز کرد.

او اولین رمان خود با نام "به آواز باد گوش بسپار (Hear the Wind Sing)" را پس از 10 ماه به پایان رساند و آن را در سال 1979 به چاپ رساند که با استقبال زیادی مواجه شد. همانطور که موراکامی به نوشتن و انتشار آثار داستانی ادامه می‌داد؛ کم کم رمان‌هایش به بلوغ رسیده و به آثار سورئالیستی، ماورایی و اپرایی تبدیل شدند. وی پس از انتشار رمان علمی تخیلی "سرزمین عجایب بیرحم و ته دنیا (Hard-Boiled Wonderland and the End of the World)" در سال 1985، با رمان "جنگل نروژی" به عرصه رئالیسم برگشت. این رمان فرهنگ ژاپنی را تحت تاثیر قرار داد، میلیون‌ها نسخه از آن فروخته شد و باعث مشهور شدن موراکامی در عرصه بین‌المللی گردید.

سرگذشت پرنده کوکی (The Wind-Up Bird Chronicle)، کافکا در کرانه، 1Q84 و از دو که حرف می‌زنم از چه حرف می‌زنم (What I Talk About When I Talk About Running) جزء بهترین کتاب های موراکامی محسوب می شوند. رمان آخر در واقع تاریخچه‌ای از خاطرات او به عنوان یک دونده ماراتن است که عنوان آن به نوعی ادای احترام به یکی از تاثیرگذارترین نویسندگان، یعنی ریموند کارور (Raymond Carver) به شمار می‌آید. موراکامی برنده جوایز بزرگی مانند جایزه گونزو، جایزه جهانی فانتزی برای رمان، و جایزه فرانتس کافکا شده است؛ آثار وی به بیش از 50 زبان زنده دنیا ترجمه گردیده، و به صورت گسترده‌ای در نمایش‌های صحنه‌ای و فیلم‌ها مورد اقتباس قرار گرفته‌اند.

 

ترجمه کتاب: جنگل نروژی یا چوب نروژی

قبل از پرداختن به ترجمه‌های موجود رمان، بهتر است نگاهی به برگردان درست آن بیندازیم. عنوان این کتاب که از نام آهنگ گروه بیتلز الهام گرفته شده؛ به نوعی از چوب کاج که معمولاً در دهه 1960 در دکوراسیون مورد استفاده قرار می‌گرفت، اشاره دارد. با این حال موراکامی در عنوان اصلی کتاب به زبان ژاپنی از واژه Mori به معنی جنگل استفاده کرده که ربطی به چوب سخت یا پنل‌های چوبی رایج ندارد. کلمه مزبور تنها در زبان ژاپنی حائز اهمیت نیست؛ بلکه صرف مصدر حاضر فعل لاتین morior است که به معنای مردن می‌باشد. از اینرو عنوان رمان نه تنها به فرهنگ عامه اشاره دارد؛ بلکه کنایه‌ای به موضوعات مرتبط با سن، بلوغ، غم، اندوه و خودکشی است و بیان می‌کند که در سنین نوجوانی باید از همه مشکلات ناشی از عوامل مذکور که همچون جنگل متراکم و مرگبار است عبور کرد.

با توجه به مطلب فوق به نظر می‌رسد که مترجمین ایرانی در ترجمه عنوان رمان Norwegian Wood با کمی چالش مواجه بوده‌اند تا بتوانند منظور درست نویسنده اصلی را منعکس نمایند. از اینرو دو مترجم برجسته این اثر، یعنی آقای مهدی غبرایی و خانم معصومه عمرانی از دو اسم متفاوت برای این رمان استفاده نموده‌اند. در ادامه بخشی از نمونه ترجمه آنها را می‌آوریم تا بتوانید بهترین ترجمه رمان هاروکی موراکامی را انتخاب کنید. همچنین ذکر این نکته نیز الزامی است که دو مترجم دیگر به نام‌های مهراب حسنوند (انتشارات آتیسا) و فرشته افسری (انتشارات آسو) نیز این کتاب را به زبان فارسی برگردانده‌اند؛ با این حال به دلیل در دسترس نبودن این ترجمه‌ها، نمی‌توانیم در خصوص کیفیت آنها نظری دهیم.

 

چوب نروژی: مترجم مهدی غبرایی (کتاب نشر نیکا)

حافظه چیز مضحکی است. در آن صحنه که بودم، کمتر فکرش را می‌کردم. هرگز تصور نمی‌کردم چیزی باشد که تأثیر پایداری بر من بگذارد، قطعا خیال نمی‌کردم که هجده سال بعد با این طول و تفصیل یادش بیفتم. آن روز چشم انداز برایم به لعنت خدا نمی‌ارزید. به فکر خودم بودم. به فکر دختر خوشگلی بودم که کنارم راه می‌رفت. به فکر دوتایی با هم بودن و به فکر خودم بودم. موضوع سن و سال بود، آن زمانی از زندگی که هر منظره، هر احساس و هر فکر مثل بومرنگی به سویم برمی‌گشت. و بدتر، عاشق بودم. عشق با همه پیچیدگی‌هایش. چشم انداز چندان نظرم را نمی‌گرفت.

 

جنگل نروژی: مترجم معصومه عمرانی (نوای مکتوب)

حافظه چیز مسخره‌ای است. زمانی که آنجا بودم، به سختی به آن توجه داشتم. هرگز فکر نکردم که آن لحظه، اثری دراز مدت روی من خواهد گذاشت. قطعا تصورش را هم نمی‌کردم که هجده سال بعد، آن منظره را با همه‌ی جزئیاتش به خاطر خواهم آورد. آن روز، به منظره‌ی پیش رویم ذره‌ای هم اهمیت نداده بودم. به خودم فکر می‌کردم. به دختر زیبایی که کنارم قدم بر‌می‌داشت، فکر می‌کردم. به با هم بود‌‌ن‌مان و دوباره به خودم فکر می‌کردم. در آن سن خاص بودم، در آن دوره از زندگی که هر منظره، هر احساس، هر فکری مانند بوم‌رنگ به خودم برمی‌گشت و بدتر از آن، عاشق بودم، یک عشق با تمام پیچیدگی‌هایش. تماشای منظره، آخرین چیزی بود که به ذهنم خطور می‌کرد.

 

انتخاب بهترین ترجمه رمان Norwegian Wood با شما

آلفرد بیرنبائوم (Alfred Birnbaum) اولین بار در سال 1989، ترجمه رمان Norwegian Wood به انگلیسی را انجام داد؛ هدف او آماده کردن متنی برای کمک به زبان آموزان ژاپنی در یادگیری زبان انگلیسی بود. از آن زمان به بعد کم کم فرهنگ‌های دیگر نیز به این اثر فوق العاده موراکامی علاقمند شدند و ترجمه‌های فراوانی به زبان‌های مختلف دنیا از جمله فارسی روانه بازار گردید.

ما در این مطلب سعی کردیم تا ضمن معرفی این کتاب، دو ترجمه موفق آن که به نام‌های جنگل نروژی (به دلیل اینکه این برگردان زودتر منتشر شده؛ معمولاً کتاب مذکور با این نام شناخته می‌شود) و چوب نروژی به چاپ رسیده را بررسی نماییم. خوشحال خواهیم شد تا ابتدا نظر خود را درباره این اثر موراکامی به ما بگویید و توضیح دهید که از کدام ترجمه برای لذت بردن از این رمان زیبا استفاده کرده‌اید.