روزنامه نگاری ادبی چیست؟
- 21 مرداد 1401
- آموزش آکادمیک
روزنامه نگاری ادبی (Literary Journalism) نوعی نوشتار است که از تکنیکهای روایی به کار رفته در رمانها و داستانهای کوتاه استفاده میکند؛ البته با این تفاوت که در اینجا سعی میشود مانند گزارشهای خبری سنتی، یک داستان واقعی به مخاطبان عمومی عرضه گردد.
این سبک که به روزنامه نگاری غیر داستانی خلاقانه و روایی نیز مشهور است؛ از ویژگیهای مثبت زیادی برخوردار میباشد. با این حال برخی منتقد آن هستند. در این مطلب شبکه مترجمین راستین میکوشد تا از دیدگاه صاحب نظران این عرصه به تحلیل این شیوه روزنامه نگاری بپردازد.
تعریف روزنامه نگاری ادبی
نورمن سیم (Norman Sim) میگوید: "روزنامه نگاران ادبی، منتقدان شگفت انگیزی هستند که توجه دقیق آنها به جزئیات، با ابزارها و تکنیکهای نویسندگی داستانی گره خورده است. آنها نیز مانند خبرنگاران به جمع آوری اطلاعات پیرامون حوادث واقعی میپردازند".
اگر چه تاریخچه روزنامه نگاری ادبی به بسیار قبلتر از دهه 1960 بر میگردد؛ اما در آن زمان نویسندگانی مانند توماس ولف (Thomas Wolfe)، ترومن کاپوتی (Truman Capote) و گی تالیس (Gay Talese) با تلاشهای خود، این سبک از روزنامه نگاری را در معرض دید عموم مردم قرار دادند.
کار آنها به دلیل ویژگیهای قابل توجه، و تواناییشان در خلق طرح و روایت مشهور شد. در واقع این افراد به جای پایبندی به فرمولهای معروف روزنامه نگاری، با روایتی که منحصر به خودشان بود، مینوشتند. در واقع این سبکی نبود که در مقالات روزنامههای آن زمان رایج باشد.
هر چند داستانهای طولانی و تحقیقات کامل آنها بیشتر برای متون ادبی مناسب بود؛ اما مجلاتی مانند اسکوایر (Esquire) و نیویورکر (The New Yorker) این آثار را با رغبت زیادی منتشر میکردند.
تفاوت با سایر سبک های روزنامه نگاری
تفاوت این آثار با روزنامه نگاری رایج در دهه 1960 چشمگیر بود؛ به همین دلیل این نوع سبک کاری تحت عنوان "روزنامه نگاری جدید (New Journalism)" طبقه بندی شد. با این حال این سبک اصلاً جدید نبود؛ زیرا در آن زمان در آمریکای شمالی و مناطق مختلفی از جهان رواج داشت.
جان اس. بک (John S. Bak)، رئیس انجمن بین المللی مطالعات روزنامه نگاری ادبی (President of the International Association for Literary Journalism Studies) به نحوه تکامل روند روزنامه نگاری در سراسر جهان اشاره میکند و تشابه زیادی بین روشهای آن بر میشمارد. او در این خصوص میگوید:
"از آنجاییکه روزنامه نگاری در اروپا و آمریکا از طریق سنتهای مختلفی تکامل یافته است؛ لذا طبیعی است که روزنامه نگاری ادبی نیز چنین باشد. اما هنوز هم تصویر روزنامه نگاری ادبی تحت رهبری ایالات متحده و گزارشگری ادبی تولید اروپا، آنطور که تصور میشد یا امید میرفت به وضوح مشخص نیست".
ویژگی های روزنامه نگاران ادبی
در روزنامه نگاری ادبی به کیفیت ادبیات و گزارشگری توجه میشود، و با ترکیب آنها با هم چیزی منحصر به فرد خلق میگردد. با توجه به موارد مذکور، نویسندگان این نوع متون از یک سری ویژگیهای مشترک تبعیت میکنند. جان اس. بک در این باره میگوید: «از ویژگیهای روزنامه نگاری ادبی میتوان به گزارشهای گیرا، ساختارهای پیچیده، توسعه شخصیت، نماد گرایی، تمرکز بر مردم عادی و دقت اشاره کرد".
ویراستاری به نام مارک کرامر (Mark Kramer)، این ویژگیها را در قالب قوانینی برای دانشگاه هاروارد تدوین نموده است. در این قوانین عنوان گردیده که روزنامه نگاران ادبی:
1. خود را در دنیای مضامین و تحقیقات زمینهای غرق میکنند.
2. شروط ضمنی در مورد دقت و صراحت سخن با منابع و خوانندگان را رعایت مینمایند.
3. بیشتر در مورد وقایع معمولی مینویسند.
4. با صدایی صمیمی، غیر رسمی، صریح، انسانی و کنایه آمیز به تشریح وقایع میپردازند.
5. برایشان رعایت سبک مهم است، و در عین حال تمایل به سادگی و اغماض دارند.
6. با مستمسک قرار دادن موضوعات نه چندان با اهمیت و دگرگون پذیر، داستان سرایی میکنند، و با چرخش به سمت خواننده، مستقیماً وی را مخاطب قرار میدهند.
7. با توجه به ساختار این سبک، روایتهای اولیه را با داستانها و موارد فرعی ترکیب میکنند؛ و رویدادها را در یک قالب جدید و اصلاح شده به مخاطب عرضه مینمایند.
8. با تکیه بر واکنشهای زنجیروار، معنا را براساس دیدگاه خوانندگان خود توسعه میدهند.
دشواری در تعریف ویژگیهای این نوع نوشتار توسط کیبل (Keeble) و تالوک (Tulloch) نیز مورد بررسی قرار گرفته است. آنها اظهار داشتهاند: "در یک سطح فاقد ارزش ممکن است این تصور پیش بیاید که روزنامه نگاری ادبی به جای اینکه یک ژانر یا خانوادهای از ژانرهای پایدار باشد؛ حوزهای را تعریف کند که در آن سنتها و شیوههای مختلف نویسندگی با هم تلاقی پیدا میکنند".
نقد روزنامه نگاری ادبی
بسیاری از انتقادات وارده به روزنامه نگاری ادبی به سبک و تکنیک روایی آن، و اولویت دادن این موارد به گزارشگری باز میگردد. جاش رویلند (Josh Roiland) از دانشگاه مین در این باره میگوید:"روزنامه نگاری ادبی در سالهای اخیر یک تجدید حیات را تجربه کرده، و مانند همه جنبشهای مردمی با واکنشهای شدید کسانی مواجه شده که معتقدند در اینجا جنبه روایی حقایق به قیمت چشم پوشی از تحقیق و گزارشگری بیشتر مورد توجه قرار میگیرد".
دی. جی. مایرز (D.G. Myers)، نویسنده و محقق دانشگاهی از دیدگاهی دیگر، این سبک را به باد انتقاد میگیرد و آن را تظاهر مینامد. او در این خصوص عنوان میکند: "ظاهراً روزنامه نگاری ادبی یک نوع سبک کاری فانتزی و فاضل مابانه است، و بیشتر بر نوشتار ظریف تاکید دارد. این روزنامه نگاری مملوء از ادعاهای ادبی است، و مشکلش همین میباشد. این سبک پرمدعا و ساختگی است، و نویسندگان خوب هرگز به نوشتن عنوانهای جاه طلبانه افتخار نمیکنند".
در ضمن او به این نکته اشاره میکند که این سبک آمیزهای از سفرنامه نویسی و تاریخ نگاری است تا روزنامه نگاری ساده. وی میگوید: "روزنامه نگاری ادبی، تاریخی است؛ زیرا بر آنچه که در گذشته اتفاق افتاده است تاکید دارد. همچنین سفرنامه نویسی است؛ چون به جای استفاده از شواهد مستند، به مشاهدات دست اول وابسته است".
در مجموع به نظر میرسد که بیشتر این نقدها از دیدگاههای مشابهی سرچشمه میگیرند. به عبارت دیگر به عقیده خیلیها، سبک مقاله نویسی شخصی که تجسم روزنامه نگاری ادبی است؛ از ارزشهای گزارشگری خبری در خالصترین فرم آن بسیار دور است. در واقع آنها بر این باورند که این نوع گزارشگری بر عینیت تمرکز کافی ندارد.
کلام پایانی؛ نقش روزنامه نگاری ادبی در جهان امروز
لیز فاکازیس (Liz Fakazis) در مقالهای که برای دانشنامه Britannica نوشته، عنوان نموده است: "آثار روزنامه نگاران ادبی مواردی چون ایدئولوژی عینیت و شیوههای مرتبط با آن که بر این حرفه حاکم شده بودند را به چالش میکشند. روزنامه نگاران ادبی بر این باورند که عینیت، حقیقت را تضمین نمیکند و داستانهای به اصطلاح عینی ممکن است گمراه کنندهتر از داستانهایی باشند که به وضوح از دیدگاه شخصی روایت می شوند".
در نهایت میتوان گفت روزنامه نگاری ادبی نوعی گزارشگری است که مستلزم رعایت زمان، تعهد و دانش این حرفه است. این چیزی نیست که اغلب در یک نشریه زرد یا آنلاین به چشم بخورد؛ اما برای نویسنده و خوانندگان با ارزش است.
در ادامه حتما بخوانيد: روایت غیرخطی چیست: معرفی تکنیک ها و نمونه های آن