زبان یک ابداع است یا یک ویژگی ذاتی؟

چگونگی پیدایش هوش، زبان و فرهنگ انسان بیشتر شبیه مسئله "مرغ و تخم مرغ" است. آیا اجداد دور ما با ارتباطات صوتی، فرهنگ، مدنیت و هوش پا به عرصه گیتی گذاشته‌اند یا زبان نتیجه ابداع یک رفتار قبلیه‌ای بوده است؟ آیا سرنخ‌هایی در مورد تکامل زبان یا نحوه یادگیری آن وجود دارد؟ آیا زبان یک ویژگی فرهنگی است و یا باید آن را از طریق محیط فرهنگی پیرامون خود آموخت؟ شبکه مترجمین راستین در این مطلب به این پرسش‌ها پاسخ می‌دهد.

 

بزرگترین دستاورد تاریخ بشریت

زبان همیشه به عنوان بزرگترین دستاورد تاریخ بشریت شناخته شده است. این سیستم ارتباطی به انسان‌ها امکان تبادل پیچیده‌ترین و بغرنج‌ترین ایده‌های ذهنیشان را می‌دهد. همچنین به کمک آن می‌توان بدون کمترین تلاشی احساسات عمیق خود را با ساده‌ترین اصطلاحات بیان کرد. زبان بسیار ساده و اصولی به نظر می‌رسد، و این قدرت که امکان صحبت، خواندن و نوشتن را به بشر می‌دهد، جزء بدیهیات فرض گردیده و بی چون و چرا مورد پذیرش قرار گرفته است.

مهم نیست از طریق چه حوزه کلامی به بیان صحبت می‌پردازید؛ چون در هر صورت بر یک قدرت باستانی مسلط هستید که به‌ وسیله آن توانایی ارتباط با همزبانان خود را به دست آورده‌اید. قدرت این پتانسیل تبادل داده‌ای به حدی است که هیچ رایانه‌ای توان رقابت با آن را ندارد. همچنین روشی است که ضمن برقراری پیوند و دوستی، حتی دشمنی‌ها را نیز از بین می‌رود (امروزه این کارکرد به دیپلماسی مشهور است).

مسلماً بیشتر انسان‌ها در طول زندگی خود از زبان فقط در روابط شخصی و تجاری استفاده خواهند کرد (چون قرار نیست همه به دیپلمات تبدیل گردند یا بخواهند مثل یک فرد چند زبانه زندگی کنند). با این حال همه ما پیوندهای بسیار نزدیکی با افراد دیگر داریم، و در صورت نیاز می‌توانیم بنویسیم، بخوانیم و در اوقات فراغت صحبت کنیم. پس دفعه دیگری که غذا سفارش می‌دهید، یا سعی دارید احساسات خود را ابراز کنید، یا وقتی یک پیام بر روی تلفن همراه خود ارسال می‌کنید؛ به یاد آورید که در حال بهره‌گیری از چه نیروی کهن و در عین حال قدرتمندی هستید.

 

پیدایش زبان

پیدایش زبان

 

چگونگی پیدایش زبان

اینکه زبان را یک ابداع یا روش نوآورانه به حساب آورد، دور از منطق است. برخی از نظریه‌ها عنوان کرده‌اند که زبان جزء ویژگی‌های خدادادی است و آن را ذاتی توصیف کرده‌اند. خدای متعال هر انسانی را با توانایی تکلم خلق نموده و بخش اعظم مغز به این قابلیت اختصاص داده شده است؛ دهان و زبان، تارهای صوتی و مجاری تنفسی همگی به گونه‌ای با هم هماهنگ شده‌اند تا صداهای مشخص و مجزایی را تولید نمایند. بشر با قدرت صحبت کردن آفریده شده؛ اما بدون قرار گرفتن در معرض کلام (یعنی حضور در بستر جامعه) نمی‌توان یاد گرفت که چگونه حرف زد.

به احتمال زیاد گروهی از مردم توافق کرده‌اند که برخی از اصوات و گفتارها به معنی چیزهای خاصی باشند. رسیدن به این مرحله از روابط انسانی بسیار زمانبر است؛ اما قابل دستیابی است. این فرآیند یک توسعه جمعی و بین نسلی است؛ نه یک ابداع فناورانه واحد. همانطور که انسان‌ها تکامل پیدا کرده‌اند؛ طرز برقراری ارتباط و نحوه حرف زدنشان نیز توسعه پیدا کرده است. حتی اگر گفتار جدیدترین بخش از هوش انسان باشد؛ باز هم به نظر می‌رسد خصوصیات خاص‌تری در انسان برای بیان کلمات وجود داشته باشد که در سایر حیوانات این مورد مشاهده نمی‌شود (برای کسب اطلاعات بیشتر در این خصوص، گفتار "آیا حیوانات زبان دارند؟" را مطالعه نمایید).

احتمالاً بهترین تعریف برای زبان، توصیف آن به عنوان نتیجه تکامل بشری است که با بهره‌گیری از هوش و پیوندهای اجتماعی در میان مردم رشد نموده و در گذر زمان تغییرات زیادی به خود دیده است. بنابراین در شرایطی که بدن‌ قادر به تولید صداهای پیچیده است، ذهن با احساسات قوی توانایی تشخیص الگوها را دارد و یک ساختار اجتماعی به پیوندهای عاطفی نیازمند است؛ گفتار و طریقه صحبت کردن شکل گرفته است.

اما نحوه دقیق ایجاد آن هنوز یک راز است. نظریات گسترده‌ای در این خصوص مطرح شده‌؛ با این حال واقعیت همچنان مبهم است، چرا که تمام شیوه‌های آشنا برای بشر قادر نیستند تا چنین رویکرد پیچیده، بغرنج و مملو از تفاوت‌های ظریف را برای برقراری ارتباط توضیح دهند. در هر صورت حقیقت این است که انسان‌ها راهی برای رمزگذاری و رمزگشایی اطلاعات پیدا کرده‌اند، و این همان چیزی است که ما را به جایگاه امروزمان رسانده و سبب شده تا از طریق آن صحبت کنیم و این مطلب را به رشته تحریر در آوریم.