چگونه یک کتاب تریلر بنویسیم که واقعاً هیجان انگیز باشد؟

کتاب های تریلر که گاها از آنها به عنوان هیجان انگیز و تعلیقی نیز یاد می‌شود؛ جزء سرگرم کننده‌ترین ژانرها برای نوشتن و صد البته خواندن هستند. اما نوشتن داستان هیجان انگیزی که فرد را بر صندلی میخکوب کند و خواب را از چشمان او برباید، کار چندان آسانی نیست. اگر قصد نوشتن یک کتاب تریلر را دارید و دوست دارید بیشتر با ساختار و شخصیت‌هایی که این ژانر را تعریف می‌کنند آشنا شوید؛ بهتر است در این مطلب با شبکه مترجمین راستین همراه باشید.

 

تریلر (Thriller) چیست؟

تریلر یک ژانر داستانی است که در آن طرح قصه با تعلیق پیش می‌رود. یک کتاب تریلر یا مهیج معمولاً به مضامینی چون قتل، اسرار و خطر می‌پردازد. هر راهی که برای نوشتن این نوع داستان انتخاب می‌کنید؛ باید مطمئن شوید یک قصه سریع و پرکشش نوشته‌اید که دارای قوس داستانی و یک نتیجه گیری جامع است تا بتواند خوانندگان داستان‌های هیجان انگیز را راضی نگه دارد.

 

کلیشه های تکرار شونده یک تریلر

کلیشه تکرار شونده به چیزی گفته می‌شود که براساس قوانین تثبیت شده ژانر، در چندین اثر داستانی یافت می‌شود. به عنوان مثال خواننده در یک رمان عاشقانه انتظار دارد تا شخصیت‌های داستان در پایان کتاب با خوبی و خوشی به زندگی خود ادامه دهند. کلیشه های تکرار شونده مختلفی در داستان های تریلر وجود دارند که چند مورد از آنها عبارتند از:

 

تیک تیک ساعت

معمولاً قهرمان چنین داستان‌هایی زمان مشخصی برای حل یک مشکل دارد. به عنوان مثال شاید چنین فردی تهدید جانی شده باشد، یا زمان کمی برای نجات جانش وقت داشته باشد و یا اینکه باید قبل از شروع محاکمه، جزئیات یک جنایت را بررسی کند. به هر حال موضوع داستان شما هر چه که باشد؛ اضافه کردن تیک تاک ساعت بر تنش قصه می‌افزاید و سرعت آن را افزایش می‌دهد.

 

اتاق قفل شده (نماد انزوا)

این حالت به زمانی اشاره دارد که شخصیت داستان در جایی گیر می‌افتد و هیچ راه گریزی ندارد. به عنوان مثال در داستان کلاسیک آگاتا کریستی تحت عنوان "سپس هیچ کدام باقی نماندند (And Then There Were None)"، قهرمانان داستان در جزیره‌ای خارج از انگلستان سرگردان می‌شوند و راهی برای خروج و یا اطلاع رسانی در مورد وضعیت خود پیدا نمی‌کنند. در عین حال آنها باید رمز و راز اینکه چه کسی قصد کشتنشان را دارد بیابند.

 

 

گذشته مخفی

در این داستان‌ها معمولاً یک شخصیت، شاید حتی قهرمان قصه، راز عمیق و تاریکی دارد که آن را پنهان نگه می‌دارد و این راز مستقیماً به رازی که باید حل شود گره خورده است. این راز همان چیزی است که خواننده را بر صندلی میخکوب می‌کند.

 

راوی غیر قابل اعتماد

ما به عنوان یک خواننده عادت کرده‌ایم تا به راوی داستان‌ها اعتماد کنیم و هر چه که آنها درباره قصه بگویند را باور می‌کنیم. اما اگر نتوان به راوی اعتماد کرد چه؟ شاید راوی همه چیز را به شما نمی‌گوید و یا به دلیل فراموشی بعضی از موارد را تعریف نکند. بعضی از متون تریلر تمام حقیقت را به شما نمی‌گویند؛ مثل رمان "دختر گمشده (Gone Girl)" که چنین ساختاری دارد. به هر حال رمان‌هایی که راوی غیر قابل اعتمادی دارند؛ از جمله سرگرم کننده‌ترین کتاب ها برای خواندن هستند.

 

پیچ نهایی

یک کتاب تریلر همیشه پیچ و تاب مناسبی دارد؛ به همین دلیل خواننده را همیشه مشتاق نگه می‌دارد. بسیاری از داستان های مهیج در پایان این شرایط را برای خواننده به وجود می‌آورند؛ یعنی زمانیکه شما فکر می‌کنید همه چیز حل شده و داستان به پایان رسیده است، اطلاعات جدیدی فاش می‌شود تا شوک نهایی را به شما وارد کند.

 

رمان تریلر

 

نحوه نوشتن رمان تریلر

نوشتن یک کتاب تریلر خوب به برنامه ریزی توام با تفکر نیاز دارد. همچنین ساختار چنین کتابی باید سرعت و تنش داستان را حفظ کند، و خواننده را تا پایان قصه مشتاق نگه دارد. در ضمن کتاب های مهیج معمولاً دارای الگوهای شخصیتی و استعاره‌هایی هستند که خوانندگان با آنها آشنا می‌باشند. ساختارهایی که در ادامه معرفی می‌کنیم باید در داستان های تریلر بیایند تا توجه خواننده را جلب کنند.

 

وضعیت موجود

در ابتدای داستان باید زندگی عادی شخصیت اصلی داستان را به تصویر بکشید. این بخش از قصه به حادثه محرک (Inciting Incident) نیز معروف است و لحظه‌ای است که داستان واقعی شروع می‌شود. معمولاً در یک رمان تریلر در این مرحله یک جسد کشف می‌شود؛ اگر چه این یک الزام نیست.

 

وجود نشانه هایی از خطر

در طول یا بعد از بروز حادثه محرک، باید نشانه‌هایی از خطر مشاهده شود؛ این لزوماً به معنی بروز یک حمله کامل نیست اما نشان می‌دهد که قهرمان داستان در این دنیای جدید دیگر امنیت ندارد. به عنوان مثال ممکن است نشانه‌هایی از ظاهر شدن مجدد قاتل مشاهده شود یا یادداشتی تهدید آمیز برای قهرمان داستان ارسال گردد که همه اینها بیانگر در کمین بودن خطر در گوشه‌ای است.

 

ظهور شخصیت مقتدر

اگر داستان شما قهرمانی داشته باشد که قصد دارد یک جنایت را حل کند؛ معمولاً در این نقطه از طرح داستان باید شخصیت مقتدر وی مطرح گردد. در این مرحله ممکن است مثلاً با ظهور یک پلیس برای بازجویی به داستان جذابیت خاصی داده شود. هر چند وجود این نقطه از طرح قصه ضروری نیست؛ اما معمولاً جزئی از کتاب های تریلر است.

 

 

انگیزه تحقیق و بررسی

در این زمان قهرمان داستان شما به طور کامل متعهد می‌شود که یا جنایت را حل کند و یا به رویدادی که در طول حادثه محرک رخ داده است بپردازد؛ این جایی است که پرده دوم داستان شروع می‌شود. اگر قهرمان داستان شما یک دستیار دارد و یا دارای علایق عشقی است؛ بایستی به این موارد در این بخش اشاره شود.

 

اولین نقطه تحقیقات

در اینجا قهرمان داستان و دستیار او شروع به تحقیق می‌کنند. معمولاً این مرحله با واضح‌ترین خط تحقیقی آغاز می‌گردد که به یک نکته انحرافی ختم می‌شود.

 

مراحل بعدی تحقیق

سپس داستان به یک خط سیر تحقیق دیگر می‌رسد و به همین ترتیب قصه کتاب تریلر جلو می‌رود. اکثر این خطوط سیر تحقیقاتی، گزینه‌های انحرافی هستند؛ اما هر کدام تلویحاً بخشی از پاسخ جواب را با خود دارند و آن چیزی نیست جز اینکه چه کسی قربانی را کشته است.

 

بحران اواسط داستان

شخصیت‌ها معمولاً تا اواسط داستان به تحقیقات خود ادامه می‌دهند و در اینجا یک پیچ بزرگ شکل می‌گیرد. به عنوان مثال شاید جسد دیگری یافت گردد یا ممکن است در حین تحقیق به قهرمان داستان تیراندازی شود و یا شاید قهرمان داستان دستگیر شود. در اینجا هر اتفاقی که رخ می‌دهد باید آنقدر بزرگ باشد که خواننده را تشویق کند به سرعت ادامه داستان را بخواند.

 

افت و خیز تحقیقات

مشابه مراحل تحقیقاتی قبلی، قهرمان داستان و دستیار او سعی می‌کنند قبل از تمام شدن زمان، معما را حل کنند. آنها در این مرحله سخت تلاش می‌کنند تا معما را حل کنند؛ اما تا پایان داستان چیزی به خواننده بروز نمی‌دهند.

 

آغاز پرده سوم داستان

در شروع پرده سوم داستان معمولاً نشانه‌هایی بزرگتر از خطر مشاهده می‌شود. به احتمال زیاد اکنون قهرمان شما مسیر اشتباهی را در پیش گرفته و زمان آن رسیده تا نتیجه اقداماتش را مشاهده کند.

 

تنهایی قهرمان

اینجا جایی است که قهرمان داستان دستیارانش را از خود دور می‌کند و در خلوت به فکر فرو می‌رود. در اینجا او به نقطه ضعف‌هایش پی می‌برد و به احتمال زیاد به مهارت‌های خود شک می‌کند، و به این نتیجه می‌رسد که هدف خود را از دست داده است. هر چه که باشد وی در این مرحله بسیار آسیب پذیر است؛ همین باعث می‌شود که او به هدف اصلی برای شرور داستان تبدیل گردد.

 

 

لحظه کشف

این زمانی است که قهرمان در عین حالیکه در ضعیف‌ترین موضع خود توسط شرور داستان فریب خورده است، به حقیقت پی می‌برد و قاتل را شناسایی می‌کند. این همان مرحله‌ای است که شرور داستان خطرناک‌تر از همیشه ظاهر می‌شود و احتمالاً در تنهایی شخصیت اصلی قصه را گیر می‌اندازد. حال قهرمان داستان باید هر آنچه که در چنته دارد را رو کند تا از این وضعیت جان سالم به در ببرد.

 

تقابل

در اینجا شخصیت شرور به قهرمان داستان توضیح می‌دهد که چرا چنین کاری انجام داده و چگونه آن را پیاده سازی کرده است. مراقب باشید این صحنه را خیلی کلیشه‌ای یا خیلی طولانی نکنید؛ در عین حال باید دلیل قابل باوری ارائه دهید. اینجاست که همه چیز برای شخصیت اصلی و خواننده فاش می‌شود.

 

پیچ و تاب

این پیچ و تاب که معمولاً به غافلگیری پایان داستان معروف است؛ زمانی اتفاق می‌افتد که حادثه غیر منتظره‌ای برای شرور رخ می‌دهد. شاید دستیار قهرمان از راه برسد و جان او را نجات می‌دهد و یا ممکن است قهرمان داستان با یک حرکت رزمی اسلحه را از دست شرور بگیرد. این اتفاق در هر صورت باید چیزی باشد که خواننده هرگز تصور نمی‌کند؛ اما بایستی براساس زمینه قصه کتاب تریلر کاملاً منطقی باشد.

 

حل و فصل (غلبه بر شخصیت شرور داستان)

در اینجا قهرمان داستان شخصیت شرور را کتک می‌زند، می‌کشد یا اینکه او را به پلیس تحویل می‌دهد.

 

نتیجه گیری ماجرا

این پایان داستان شماست؛ یعنی جاییکه شخصیت اصلی نفس راحتی می‌کشد و در مورد تمام اتفاقاتی که برای او رخ داده فکر می‌کند. در این قسمت می‌توانید انتهای داستان را به گونه‌ای پیش ببرید که بعدها بتوانید فصل دیگری از آن را بنویسید. در ضمن می‌توانید پیچ نهایی قصه را در اینجا بگنجانید.

 

کتاب تریلر

 

شخصیت های یک رمان تریلر

تا اینجا در مورد ساختار یک داستان تریلر صحبت کردیم. حال بیایید تا به معرفی شخصیت‌های اصلی یک رمان مهیج بپردازیم.

 

قربانی

بیشتر تریلرها حول و حوش یک قتل یا مرگ غیر قابل توضیح می‌چرخند. این بدان معنی است که شما در ابتدا به یک جسد نیاز دارید و هر چه زودتر بهتر. باید تصمیم بگیرید که این شخص چه کسی باشد و باید به دلایل منطقی برای قهرمان داستان شما اهمیت داشته باشد.

 

کارآگاه

شما در رمان تریلر همیشه به یک کارآگاه واقعی نیاز ندارید؛ شاید کسیکه فعالانه برای حل راز یا جنایت نیز تلاش می‌کند برایتان کافی باشد. این شخص معمولاً قهرمان داستان شماست. چنین شخصی ممکن است یک فرد عادی علاقمند به جنایت، دوست یا خویشاوند قربانی و یا یک کارآگاه واقعی باشد. این شخص فارغ از اینکه چه کسی است؛ باید سهم بزرگی در قصه داشته باشد.

 

دستیار

شخصی است که به کارآگاه در حل جرم کمک می‌کند. ممکن است چنین شخصی همکار، دوست یا یکی از بستگان شخصیت اصلی داستان باشد. در ضمن شاید این شخصیت یک علاقه عاشقانه نیز داشته باشد که راهی برای پیچیده کردن ماجراست.

 

نکات انحرافی

معمولاً تعدادی نکته انحرافی باید در طول داستان وجود داشته باشند. در ابتدا نکته انحرافی بزرگی وجود دارد که شخصیت اصلی به آن شک می‌کند. سپس حداقل دو مظنون بالقوه دیگر نیز وجود دارند؛ هر چند ممکن است تعداد آنها از این هم بیشتر باشد. در طول دوره تحقیقات شخصیت اصلی، اینها باید مضنون باشند و در برخی مواقع کنار گذاشته شوند؛ اما وضعیت چند نفر باید تا زمانیکه شرور واقعی پیدا می‌شود نامشخص باقی بمانند.

 

شخصیت شرور

هر تریلر خوب به یک شرور نیاز دارد. این شخصیتی است که ضمن اینکه در معرض دید است؛ پنهان شده و مرتکب جرم گردیده است. وی باید از همان ابتدا حضور پر رنگی در داستان داشته باشد؛ اما به گونه‌ای در بطن قصه حضور می‌یابد که قهرمان و خواننده تا آخر نمی‌دانند که او چه کسی است.

 

خوانندگان تریلرها

خوانندگان کتاب تریلر را به راحتی می‌توان راضی کرد. از آنجاییکه آنها تمایل زیادی به خواندن دارند؛ لذا می‌توانند هر شخصیت شرور یا هر معمایی را از همان ابتدا به راحتی حل کنند. به همین دلیل باید طرح داستان شما به اندازه‌ای پیچیده باشد که حتی با تجربه‌ترین خوانندگان را نیز فریب دهد. از اینرو برنامه ریزی قصه یک گام اساسی در خلق یک داستان مهیج است.

 

سخن آخر

نوشتن یک کتاب تریلر یکی از چالش برانگیزترین و در عین حال سرگرم کننده‌ترین ساختارهای داستانی برای نویسندگان تازه کار است. اگر نمی‌دانید از کجا باید شروع کنید؛ بهتر است آثار نویسندگان معروف این حوزه را بخوانید. کتاب‌هایی مانند دختری با خالکوبی اژدها (The Girl with the Dragon Tattoo)، قتل در قطار سریع السیر شرق (Murder on the Orient Express) و سکوت بره ها (The Silence of the Lambs) می‌توانند چشمه خلاقیت شما را جاری کنند. در این صورت در انتها داستان خوبی خلق خواهید کرد.