جامع ترین راهنمای نوشتن مقدمه مقاله + نمونه و نکات کلیدی
- 29 فروردین 1400
- آموزش آکادمیک
"داستانی که میخواهم نقل کنم به زمانی مربوط میشود که داشتم برای فرار از دست پلیس با سرعت 200 کیلومتر بر ساعت رانندگی میکردم. در این ماجرا .....". یه لحظه صبر کنید. این داستان هیچگاه برای من اتفاق نیفتاده؛ اما شرط میبندم که همین سطرهای نخست باعث جلب توجه شما گردید و اگر داستان ادامه پیدا میکرد به خواندن ادامه این داستان تخیلی میپرداختید. شاید با خودتان بگویید که چطور با نوشتن چند خط اول یک متن میتوان خواننده را درگیر نمود و او را وادار به پیگیری کل اثر کرد؟
در واقع با تلهگذاری موقعیتها و گیرا نوشتن مفهوم میتوان به نتایج جالب توجهی رسید. اساساً این شروع داستان است که توجه خواننده را به خود جلب میکند و او را به ادامه خواندن متن مشتاق مینماید. در این راستا میتوان نوشتن مقدمه چالشانگیز را جزء عوامل کلیدی موفقیت در مقاله نویسی معرفی نمود. اگر میخواهید با چگونگی نوشتن مقدمه مقاله آشنا شوید و به بهترین نتیجه ممکن دست یابید؛ در این راهنمای جامع با شبکه مترجمین راستین همراه باشید.
تعریف مقدمه (Introduction)
در واقع پاراگراف مقدمه به اولین سطرهای مقاله اطلاق میشود. بنابراین اولین چیزی که مخاطب میبیند؛ Introduction است. یک مقدمه خوب دو کار مهم انجام میدهد. اول به خواننده میگوید که قرار است در مقاله مورد نظر درباره چه چیزهایی صحبت شود؛ موضوع آن را مطرح و بینشی در خصوص نکات اصلی پژوهش در اختیار خوانندگان قرار میدهد. ثانیاً باعث ایجاد علاقه و انگیزه در مخاطب میشود تا به خواندن کل تحقیق ادامه دهد.
حجم مقدمه باید چقدر باشد؟
به طور کلی قانون دقیقی در مورد طول و حجم پاراگراف مقدمه وجود ندارد. مقالهنویسهای مجرب، طول Introduction را با طول کلی Paper متناسب میکنند. مثلا اگر قصد دارید تا از ساختارهای رایج نوشتن مقاله علمی - پژوهشی استفاده کنید، باید به شروعی مختصر دقت داشته باشید و آن را در یک پاراگراف واحد بیان نمایید. با این وجود هنگام نگارش تحقیقات طولانیتر، مثلاً 30 صفحهای، مقدمهتان میتواند چند پاراگراف و حتی چند صفحه باشد. در هر صورت نمیتوان یک چارچوب مشخص برای این موضوع تعیین کرد؛ اما طبق توصیه نویسندگان مجرب، پاراگرافهای مقدمه باید بین 8 و 9 درصد از کل تعداد لغات مقاله باشد.
دقت به چیزهایی به نوشتن یک مقدمه خوب منجر میشود؟
یک مقدمه قدرتمند و کارآمد با رعایت الزامات زیر میتواند مخاطب را با خود همراه کند:
- با داشتن یک مطلب تأثیرگذار در شروع پاراگراف، باید توجه خواننده را جلب نماید.
- باید اطلاعات زمینهای درباره موضوع ارائه کند.
- نکات و ادعاهای اصلی پژوهش که قرار است مورد بحث قرار گیرد را باید مطرح نماید.
- باید تمام اطلاعات لازم در خصوص بازه زمانی، شخصیتها، بستر داستان و غیره را بازگو کند.
- پایان مقدمه به بیان واضح هدف تحقیق نیاز دارد تا ایده اصلی کار بهتر منعکس شود.
چگونگی نوشتن مقدمه مقاله
بخشهای پاراگراف مقدمه
مقدمه شامل چه مواردی است؟ معمولاً از سه بخش تشکیل میشود: هوک (Hook)، ارتباطات و بیان نظریه. حالا با جزئیات به این اجزاء میپردازیم.
بخش اول: هوک (Hook)
یکی از مؤثرترین آغاز کنندههای مقدمه محسوب میشود که هدفش جلب توجه مخاطب است (همیشه در یک جمله مورد نگارش قرار میگیرد). به عبارت دیگر نوعی حالت به دام انداختن خواننده را دنبال میکند و میخواهد توجه وی را معطوف متن نماید. حال چگونه یک هوک جذاب و جالب توجه بسازیم؟ استراتژیهای مختلفی برای تولید آن وجود دارد؛ از جمله بیان
- یک حقیقت شوکه کننده
- یک حکایت
- یک پرسش
- یک خلاصه کوتاه
- یک نقل و قول
هنگام استفاده از هوک از موارد زیر بپرهیزید:
- کلیشه گویی
- تعاریف فرهنگ لغتی
- تعمیم بخشی
- جملات گستردهای که مستلزم استفاده از لغاتی مانند مثل هرکجا، همیشه و مواردی از این دست باشند.
پس از تنظیم یک هوک تأثیرگذار، باید مروری کلی از موضوع اصلی ارائه کرده و اطلاعات زمینهای را در خصوص مبحث مورد بررسی مطرح نمایید. اگر به فکر نحوه نوشتن مقدمه مقاله هستید؛ بهترین روش این است که توضیح کاملی درباره موضوع خود ارائه نموده و سپس به تدریج خواننده را به سمت نکات اختصاصی هدایت کنید.
جدا از استراتژیهای فوق، میتوانید از چند نوع هوک (روشی برای جلب توجه) استفاده نمایید:
1. یک تصور غلط رایج: یکی از ترفندهای جالب، طرح ادعایی است که خواننده آن را واقعی نمیداند.
مثال: گرچه خیلیها به غلط باور دارند که افراد شاغل در منزل، بهرهوری کمتری دارند؛ اما کارکنانی که از چنین روشی در زندگی خود بهره میگیرند، سختکوشتر هستند.
2. آمار: اطلاعات آماری بهترین روش برای گیرا کردن پژوهشهاست و میتواند در خصوص موضوعات جدی که نیاز به بررسی اعداد و ارقام دارند، عالی عمل کند.
مثال: مطالعه اخیر نشان میدهد که افراد راضی نسبت به توازن کار - زندگی، 21 درصد سختکوشتر بوده و 33 درصد علاقه به حفظ کار خود در همان شرکت را دارند.
3. داستان شخصی: گاهی اوقات ذکر داستانهای شخصی میتواند تکنیک جالبی برای نوشتن مقدمه مقاله به حساب آید؛ البته به شرط آنکه با چند جمله کوتاه آن را بنویسید (مثلا در مقالات روایی).
مثال: وقتی اولین شرایط کار در منزل را تجربه کردم؛ ناگهان به اهمیت داشتن تعادل درست کار - زندگی پی بردم و فهمیدم که این توازن مزیتهای فوقالعادهای به همراه خواهد داشت.
4. صحنهها: این نوع هوک نیاز دارد تا خواننده را وادار به تصویرسازی درباره چیزهایی کنید که مینویسید. در زمان نوشتن مقالات روایی و توصیفی این روش بسیار تأثیرگذار است.
مثال: تصور کنید آنقدری وقت آزاد دارید که باب میل خود در خانه به کار و مطالعه مشغول شوید، و زمان بیشتری را صرف عزیزانتان کنید؛ اینگونه زندگی برایتان جذابتر خواهد شد.
5. بیان نظریه: برخی از مقالهنویسها مستقیماً با بیان فرضیه کارشان را شروع میکنند و از هیچ ترفندی در این مسیر بهره نمیگیرند.
مثال: قویاً معتقدم که ارتباط مستقیم بین توازن کار - زندگی سالم و بهرهوری در تحصیل یا کار وجود دارد.
بخش دوم: ارتباطات
پس از نگارش هوک و ارائه اطلاعات زمینهای درباره موضوع، حال باید درک بهتری به خواننده درباره چیزهایی دهید که در طول پژوهش مطرح خواهید کرد. در این بخش از مقدمه، باید ایدههای کلیدی را به ترتیب و به صورت خلاصه بیان کنید، و به تدریج خواننده را به سمت بیان نظریه هدایت نمایید.
برخی از سؤالات کلیدی که باید در بخش مقدمه به آنها پاسخ داده شود، عبارتاند از:
- چه کسی؟
- چه چیزی؟
- کجا؟
- چگونه؟
- چرا؟
پاسخ به این سؤالات در 2 الی 3 جمله کمک میکند تا نسبت به ارائه اطلاعات کامل در خصوص موضوع تحقیق اطمینان حاصل کنید. با این وجود، باید این جملات مختصر و مرتبط با نکته مورد نظر باشند. هدف اصلی سوق دادن خواننده از اطلاعات کلی درباره موضوع به اطلاعات اختصاصی (یعنی بیان فرضیه) است. برای ساده نمودن این فرآیند، مقدمه خود را مثل یک مثلث وارونه در نظر بگیرید. در این مثلث، هوک در رأس آن قرار دارد؛ سپس توضیح گسترده در مورد موضوع و در انتها تمام جزئیات اختصاصی بیان میشوند. در زیر به چند نکته ساده اشاره میکنیم تا مقدمه مقاله را براساس استراتژی مثلث وارونه بنویسید:
- هر جمله Introduction باید کمی محدودتر و اختصاصیتر از جمله قبلی باشد. این ترفند ساده کمک میکند تا به آرامی خواننده را به بخش اصلی داستان خود هدایت نمایید.
- مثلاً اگر درباره اهمیت توازن کار - زندگی به نوشتن مقاله مشغول هستید؛ باید از چنین سؤالی استفاده کنید: "آیا تاکنون به این فکر کردهاید که تعادل کار - زندگی چه تأثیری بر سایر حوزههای زندگیتان خواهد داشت؟" سپس میتوانید آمار و حقایق کلی مرتبط را بیان کرده و در نهایت موضوع اصلی خود را به بیان فرضیه یا جمله تز محدود کنید.
بخش سوم: بیان فرضیه
اگر به دنبال بهترین روش برای نوشتن مقدمه مقاله هستید؛ باید به نگارش جمله محوری توجه کنید. بدون تردید، نظریه مهمترین بخش یک کار پژوهشی را تشکیل میدهد که باید عبارتهایی در خصوص آن نوشته شود؛ زیرا کل پروژه قرار است حول محور این جملات بچرخد. جملاتی که وظیفه بیان فرضیه را برعهده دارند، خلاصهای از ادعای اصلی تحقیق را به مخاطب القاء میکنند. ادعای اصلی شما همان چیزی است که آن را در بدنه مقاله آشکار میکنید یا در موردش استدلال مینمایید. به عنوان یک قاعده کلی، بیان نظریه در قالب یک جمله مختصر، دقیق، اختصاصی، شفاف و متمرکز باید نوشته شود. معمولا در پایان بخش یا پاراگراف مقدمه به این موارد پرداخته میشود. جهت درک بهتر نحوه ارائه فرضیه خوب، یک جمله ساده برای مقالهای با موضوع اهمیت تعادل مناسب کار - زندگی در زیر آورده شده است:
نمونه بیان فرضیه: جهت تقویت بهرهوری کلی کارمندان، شرکتهای بزرگ باید برنامه زمانی کاری راحت و منعطفی را برای آنها به وجود آورند؛ در این صورت به تعادل بهتر کار - زندگی کارکنان کمک خواهند کرد.
مقدمههای گیرا برای انواع مختلف مقاله
گرچه پاراگرافهای Introduction معمولاً ساختار مشابهی را دنبال میکنند؛ اما محتوای آنها متفاوت است. تفاوتهای متن براساس نوع مقاله و همچنین هدف کلی مشخص میشود. وقتی صحبت از نوشتن تحقیقات آکادمیک به میان میآید؛ دانشجویان با چهار نوع مقاله، یعنی روایی، تحلیلی، اقناعی و شخصی مواجه هستند. چون هدف هر یک از آنها با دیگری فرق دارد؛ بنابراین محتوای متفاوتی نیز در پاراگرافهای مقدمه هر یک دیده میشود. در این بخش در خصوص نحوه نوشتن مقدمه انواع مختلف مقالات صحبت خواهیم کرد.
مقدمه روایی (Narrative Introduction)
- نوعی نگارش است که نویسنده یک داستان را روایت یا حکایت میکند (توضیح میدهد). اساساً داستانگویی ساده، هدف اصلی مقاله روایی است که تمایز آن نسبت به دیگر شکلهای کارهای پژوهشی را رقم میزند.
- هوک در این نوع مقاله معمولاً جملهای فریبنده در مورد بخشی از داستان است که ارتباط غیرمستقیم با جمله تز دارد. علاوه بر این، نویسنده هنگام نگارش آن باید از مرتبط بودن ادعای مطرح شده در مقدمه با لحظات مهمی از داستان مطمئن شود تا بتواند تأثیر معنیداری بر نتیجه داستان بگذارد.
- فرضیه در نگارش روایی معمولاً یک موضوع یا درس مهم است که از طریق داستان یاد گرفته میشود.
مقدمه تحلیلی (Analytical Introduction)
- متداولترین شیوه نگارش کارهای آکادمیک است و سعی دارد تا یک موضوع خاص را برای خوانندگان تشریح و آموزش دهد.
- هنگام نوشتن مقدمه مقاله تحلیلی، دانشجویان از هر نوع اطلاعات ارزشمندی که ارتباط مستقیمی با بیان نظریه دارد، استفاده میکنند و آن را به عنوان روشی برای درگیر کردن مخاطبین در متن به کار میگیرند. مثلا یک سؤال سنجیده یا جمله آگاهیبخش که بتواند نشانههایی درباره نکته اصلی تحقیق در اختیار خواننده قرار دهد، عاملی مثمرثمر برای جذب مخاطب خواهد بود.
- بخش میانی مقدمه جهت اعتبار دادن به تحلیل پژوهش باید شامل سه بخش اصلی از اطلاعات باشد.
- چون هدف اصلی این کار تحقیقاتی، تحلیل موضوع و آموزش دادن به خوانندگان است؛ پس هر ادعای جامع و به خوبی مورد بررسی قرار گرفتهای میتواند یک فرضیه عالی تلقی گردد. با این وجود باید مطمئن بود که این ادعا در آغاز موجب گمراهی نشود.
مقدمه اقناعی (Persuasive Introduction)
- تنها یک هدف دارد و آن هم قانع یا متقاعد کردن خواننده درباره یک مسئله یا موضوع است. با استفاده از تکنیکهای اقناعی نظیر اخلاق، ترحم و قوه تعقل این کار انجام میشود.
- جمله هوک در این مقدمه اقناعی میتواند هر چیزی باشد؛ از یک حقیقت جالب بگیرید تا یک شوخی. همچنین از هر استراتژی که دلتان میخواهد، میتوانید استفاده نمایید. نکته اصلی این است که هوک جهت فراهم کردن زمینهای برای استدلالهای بعدی باید همسو با فرضیه باشد.
- به عنوان یک قاعده، نگارش مقاله اقناعی مستلزم ارائه حداقل سه حقیقت پشتیبان است. بنابراین در طرح باید به گونهای این موارد را بیان کنید تا به تدریج خواننده را به سمت موضوع اصلی هدایت نمایید.
- جمله تز این پژوهش باید ادعای اصلی باشد که قصد استدلال آن را دارید. باید یک جمله بررسی شده باشد که به صورت خلاصه نکته اقناع کننده را برای کل مقاله بیان کند.
مقدمه شخصی (Personal Introduction)
- آخرین نوع نگارش دانشگاهی است که اغلب دانشجویان از آن استفاده میکنند. این نوع مقاله یک بخش اطلاعرسانی خلاقانه است که نویسنده باید در مورد تجربیات شخصی خود توضیح دهد. هدف آن طرح داستان و بحث در مورد موضوعاتی است که از یک تجربه خاص گرفته شده است. این شخصی بودن محتویات وجه تمایز آن با سایر کارهای آکادمیک است.
- هوک این نوع مقاله میتواند هر چیزی باشد. از نقل قول مرتبط، سؤال، شوخی، اطلاعات مرتبط با داستان اصلی یا هر چیز دیگری استفاده کنید. سپس با توضیحی کوتاه از زمینه داستان، آن را ادامه دهید. جمله تز نیز میتواند طرح کوتاهی از تأثیرگذاری تجربیات بر زندگی شما و آموختههایتان از آن تجربه باشد.
نگارش مقدمه مقاله
نکاتی برای نگارش عالی پاراگراف مقدمه
حال که نحوه نوشتن مقدمه مقاله را تاحدودی آموختید و به روشهای انجام آن به صورت کامل اشاره گردید، نوبت به بیان نکات طلایی در این خصوص است. به بایدها و نبایدهای زیر توجه کنید تا کارتان بهتر دیده شود.
بایدها
- هدف پژوهش را به خاطر بسپارید و به تطبیق مقدمه و هدف دقت داشته باشید.
- از هوک مناسب و چالشآمیز استفاده کنید تا از خط اول بتوانید توجه خواننده را جلب نمایید.
- خیلی شفاف بگذارید تا خواننده از موضع شما باخبر شود.
- در مورد اصطلاحات کلیدی مرتبط با موضوع خود توضیح دهید.
- ثابت کنید که بر موضوع تسلط دارید.
- نقشه راهی در اختیار خواننده قرار دهید تا بداند که در تحقیق به چه سمت و سویی حرکت میکنید.
- مختصر و مفید بنویسید. توصیه میشود که پاراگراف مقدمه حدود 8 الی 9 درصد از کل مقاله باشد (به عنوان مثال برای یک مقاله 2000 کلمهای، مقدمه 160 کلمهای کفایت میکند).
- جمله تز قدرتمند و شفافی بنویسید.
- با آشنایی با روشهای نوشتن مروری بر پیشینه پژوهش این بخش را در مقدمه بگنجانید.
- به چالش کشیدن را ادامه دهید.
نبایدها
- اطلاعات زمینهای زیادی ننویسید.
- از موضوع دور نشوید یا جملات غیرضروری ننویسید.
- مقدمه را طولانی نکنید (مگر اینکه مقاله شما حدود 30 صفحه باشد).
- از مسیر اصلی خارج نشوید. چیزهای پنهان که باعث انحراف خواننده میشود را رها کنید.
- از کلیشه گویی یا تعمیم پذیری استفاده نکنید.
- خیلی وسیع و گسترده عمل نکنید.
- نقلقولهای متعدد را به کار نگیرید.
در ادامه حتما بخوانيد: نوشتن چکیده مقاله در 4 مرحله