30 اصطلاح رایج فرانسوی برای هر موقعیتی

اگر به زبان فرانسه علاقمند باشید و سعی کرده باشید آن را یاد بگیرید؛ احتمالاً فکر می‌کنید با یادگیری واژگان، گرامر و تلفظ کلمات به زبان فرانسوی دیگر همه چیز تمام است. اما شما سخت در اشتباه هستید؛ چون تا زمانی که نتوانید در یک زبان بر اصطلاحات آن مسلط شوید، هرگز نمی‌توانید بگویید که واقعاً آن را یاد گرفته‌اید.

اصطلاحات فرانسوی معمولاً رنگارنگ و جالب هستند و اغلب معنای تحت اللفظی چندانی ندارند؛ با این وجود گویشوران بومی مکرراً از آنها استفاده می‌کنند بی آنکه نیاز به فکر کردن و تامل داشته باشند. این اصطلاحات معمولاً در هر زبانی وجود دارند و فرانسوی نیز از این حیث مستثنی نیست.

اگر می‌خواهید با زبان گفتاری فرانسوی آشنا شوید، باید بدانید که بسیاری از اصطلاحات رایج این زبان به چه معنا هستند و در چه موقعیت‌هایی بایستی از آنها استفاده کنید؛ در این صورت می‌توانید گویشوران بومی زبان را با گفتار خود تحت تاثیر قرار دهید. پس بیایید در این گفتار شبکه مترجمین راستین با هم نگاهی به 30 اصطلاح مفید و متداول فرانسوی بیندازیم.

 

اصطلاحات کاربردی زبان فرانسه

تمام اصطلاحات فرانسوی که در این مطلب می‌خواهیم به شما معرفی کنیم جزء عبارت‌هایی هستند که مردم واقعاً از آنها استفاده می‌کنند و هر روز در هنگام صحبت آنها را می‌شنوید. فقط توجه داشته باشید از آنجایی که اصطلاحات فرانسوی بیشتر در گفتار غیررسمی رایج هستند؛ پس مثال‌هایی که در این مطلب آورده‌ایم همه به زبان فرانسوی محاوره‌ای هستند.

به همین دلیل است که در این مثال‌ها اختصارنویسی‌هایی به کار رفته که در دستور زبان رسمی فرانسوی مشاهده نمی‌کنید. ما عمداً این کار را انجام داده‌ایم؛ زیرا مردم فرانسه واقعاً به این شکل صحبت می‌کنند. پس بیایید شروع کنیم.

 

1. S’En Faire (نگران شدن)

نگران شدن

این یک اصطلاح ساده است که اغلب در زبان فرانسوی می‌شنوید و به معنای نگران شدن است. S’En Faire مانند برخی عبارات عامیانه دیگر این لیست حاوی ضمیر en است. با این وجود شما نباید سعی کنید آن را بفهمید یا جداگانه ترجمه کنید؛ فقط کافی است به عنوان بخشی از اصطلاح بپذیرید.

به‌ علاوه اصطلاح T’inquète یکی دیگر از روش‌‌های محاوره‌‌ای برای گفتن "نگران نباش" است. این عبارت نسخه کوتاه شده ne t’inquiète pas است که هم ne و هم pas در آن حذف شده‌اند. این رویه در اصل چندان منطقی نیست؛ اما چون یک اصطلاح است قابل قبول می‌باشد.

Il s’en fait un peu parce qu’elle part en vacances toute seule pour la première fois.

او کمی نگران است؛ زیرا اولین بار است که به تنهایی به تعطیلات می‌رود.

 

2. En Vouloir à Quelqu’un (عصبانی بودن از دست کسی)

این اصطلاح به این معنی است که شما از دست کسی عصبانی یا ناراحت هستید. توجه داشته باشید که این عبارت نیز شامل ضمیر en است. باز هم سعی نکنید به دنبال ترجمه واقعی آن بگردید. فقط آن را همانطور که هست به عنوان بخشی از عبارت بپذیرید.

Je t’en veux parce que t’as laissé mourir la plante que je t’avais offerte.

از دستت ناراحتم؛ چون اجازه دادی نهالی که به تو داده بودم از بین رود.

 

3. C’est Pas Terrible (عالی نیست! چیز خاصی نیست!)

احتمالاً وقتی این اصطلاح فرانسوی را برای اولین بار می‌شنوید سردرگم شوید؛ زیرا معنی آن برخلاف چیزی است که شما انتظار دارید. عبارت C’est Pas Terrible ریشه در صحبت‌های نوجوانان دارد؛ اما قدیمی است و دیگر چندان مورد استفاده قرار نمی‌گیرد. Terrible در زبان فرانسوی برای اشاره به یک چیز عالی به کار می‌رود؛ چیزی مانند Cool و Wicked در زبان انگلیسی. پس اگر چیزی Pas Terrible است؛ به این معناست که چندان خاص و جالب توجه نیست.

T’as vu le nouveau James Bond? – Ouais, c’est pas terrible.

آیا جیمز باند جدید را دیده‌ای؟ بله چندان جالب نیست!

 

4. Faut Pas Exagérer (شورشو درنیار! زیاده روی نکن!)

یافتن معنای این عبارت کمی دشوار است. Faut Pas Exagérer به صورت تحت اللفظی به معنی "شما نباید اغراق کنید" است؛ اما حس زیاده روی یا سوء استفاده را می‌رساند. به عنوان مثال گوینده مثال زیر به سوء استفاده طرف مکالمه خود اشاره دارد. این عبارت در اصل به صورت Il ne faut pas exagérer نوشته می‌شود؛ اما معمولاً به صورت اختصاری در مکالمات به کار می‌رود.

Donc tu veux que je t’achète ton billet de train, que je te cherche à la gare et qu’en plus, je te paye le déjeuner? Faut pas exagérer.

از من می‌خواهید بلیت قطارتان را بخرم و در ایستگاه سوارتان کنم. حتماً می‌خواهید هزینه نهارتان را هم بپردازم؟ بس است دیگر شورش را درنیاورید!

 

5. Faire La Grasse Matinée (دیر از خواب برخواستن)

دیر از خواب برخواستن

این عبارت رایجی است که به معنی "تا دیر وقت خوابیدن" یا "دیر از خواب بیدار شدن" است؛ اما ترجمه تحت اللفظی آن معنای "صبح چاق" را می‌دهد. گاهی اوقات فرانسوی‌ ها به جای کلمه matinée از کوتاه شده آن یعنی mat استفاده می‌کنند.

Demain enfin je peux faire la grasse matinée.

بالاخره فردا می‌توانم تا دیر وقت بخوابم!

 

6. Faire Une Nuit Blanche (تمام شب را بیدار ماندن)

یکی دیگر از اصطلاحات فرانسوی مربوط به خواب است. ترجمه تحت اللفظی Faire Une Nuit Blanche به صورت "انجام یک شب سفید" است؛ با این حال در حالت عامیانه به معنای بیدار ماندن در تمام طول شب بدون خوابیدن است.

J’ai fait une nuit blanche et maintenant j’ai du mal à garder les yeux ouverts.

دیشب تمام شب را بیدار ماندم و حالا به سختی می‌توانم چشمانم را باز نگه دارم.

 

7. Un Coup De Foudre (عشق در نگاه اول)

قطعاً این فهرست بدون اصطلاحات فرانسوی مرتبط با عشق چیزی کم دارد و این یکی از آنهاست. ترجمه تحت اللفظی Un Coup De Foudre، "یک رعد و برق" است و کاملاً گویای احساسی است که انسان در عشق در نگاه اول تجربه می‌کند.

C’était un vrai coup de foudre quand ils se sont rencontrés.

ملاقات اول آنها واقعاً عشق در نگاه اول بود.

 

8. Casse-Pieds (آزار دهنده)

ترجمه تحت اللفظی این اصطلاح "شکستن پا" است. پس در زبان فرانسوی اگر پای کسی را بشکنید به این معنی است که او را آزار می‌دهید و این کاملاً قابل درک است. نسخه مبتذل‌تر این اصطلاح Casse-Couilles می‌باشد. کلمه Couilles برای اشاره به "بیضه" به کار می‌رود. پس کاملاً معلوم است که این عبارت به چه معنی است؛ در این صورت دیگر یک جمله مودبانه نیست و نمی‌توانید در هر جایی از آن استفاده کنید.

T’es vraiment casse-pieds aujourd’hui.

تو امروز مایه آزار و اذیت هستی.

 

9. Ne Pas Perdre Le Nord (مغزش خوب کار می کنه)

ترجمه تحت اللفظی این عبارت این است که "نباید شمال را از دست دهیم"؛ ولی در حالت روزمره وقتی می‌خواهیم به کسی بگوییم که چیزی یادش نمی‌رود و مسائل مهم در ذهنش باقی می‌ماند از Ne Pas Perdre Le Nord استفاده می‌کنیم.

Il s’est cassé la jambe et il a dû passer une semaine à l’hôpital, mais il a pas oublié que je lui dois de l’argent. Il perd pas le nord!

پایش شکست و مجبور شد یک هفته را در بیمارستان بگذراند؛ اما فراموش نکرد که من به او بدهکارم. اولویت هایش را هیچ وقت فراموش نمی کنه!

 

10. Rendre Service (به کسی لطف کردن)

این اصطلاح فرانسوی یک مورد آسان است که نیاز به توضیح زیادی ندارد و به معنی لطف کردن به کسی است.

Tu peux me rendre service s’il te plaît.

میشه لطفی به من بکنید.

 

11. Donner Un Coup De Main (به کسی کمک کردن، یاری رساندن)

یاری رساندن

کلمه Coup در انگلیسی به معنی تقه، ضربه، دمیدن، برخورد یا چندین معنی دیگر است؛ اما در این عبارت اصلاً در این معانی به کار نمی‌رود. این کلمه در مکالمات فرانسوی زیاد مورد استفاده قرار می‌گیرد؛ در همین گفتار به Coup De Foudre اشاره کردیم. در اینجا نیز با پیوستن به جمله Donner Un Coup De Main، معنی کمک رساندن یا یاری رساندن به کسی را می‌رساند.

Tu peux me donner un coup de main pour déménager ce weekend s’il te plaît?

آیا می‌توانید آخر این هفته در اسباب کشی به من کمک کنید؟ لطفاً

 

12. Jeter Un Coup D’œil (برانداز کردن)

این هم یک اصطلاح فرانسوی دیگر است که با کلمه Coup ساخته می‌شود و ترجمه تحت اللفظی خاصی ندارد و به معنی برانداز کردن یا نگاه سریع است.

Tu peux jeter un coup d’œil sur mon article pour me dire ce que t’en penses s’il te plait?

آیا می‌توانید نگاه سریعی به مقاله من بیاندازید و نظر خود را به من بگویید؟ لطفاً

 

13. Tomber Dans Les Pommes (از حال رفتن، غش کردن)

برخی از عبارات مصطلح اصلاً معنی تحت اللفظی خاصی ندارند؛ مثل Tomber Dans Les Pommes که به معنی "افتادن در سیب" است. همچنین اصطلاحات فرانسوی زیادی در مورد غذا وجود دارند و این یک نمونه خوب در این زمینه است.

Il a vu du sang et il est tombé dans les pommes tout de suite.

او خون را دید و بلافاصله از حال رفت.

 

14. Avoir La Patate / La Pêche (پر انرژی، سرزنده)

این یکی دیگر از اصطلاحات مرتبط با غذا است که کمی عجیب به نظر می‌رسد؛ زیرا به صورت تحت اللفظی به معنی "داشتن سیب زمینی" یا "داشتن هلو" است. اگر توجه کنید اصطلاح انگلیسی آن نیز یعنی Full of Beans به معنی "پر از لوبیا" است که از این جهت فرقی با نسخه فرانسوی ندارد.

Mon prof de gym a vraiment la pêche aujourd’hui.

معلم ورزش من امروز پرانرژی است.

 

15. Montagnes Russes (وضعیت روحی ناپایدار و غیرقابل پیش بینی)

ترن‌های هوایی مدرن از سکوهای اسکی پرش که از قرن هفدهم به بعد در کوه‌های روسیه ساخته می‌شدند، الهام گرفته شده‌اند. در قرن نوزدهم چیزی مشابه آن در پاریس ساخته شد. از اینرو عبارت Montagnes Russes که به معنی "کوه‌ های روسی" است به اصطلاحات فرانسوی انتقال یافته است و برای توصیف چیزی یا وضعیتی مورد استفاده قرار می‌گیرد که بالا و پایین و فراز و فرود زیادی دارد و نمی‌توان آن را پیش بینی کرد. جالب است بدانید وقتی ترن هوایی برای اولین بار در قرن نوزدهم در روسیه ساخته شد؛ خود روس ها آن را американские горки می‌نامیدند که به معنی "کوه های آمریکایی" است.

C’est vraiment les montagnes russes avec lui depuis son divorce. Un jour il est super heureux et le lendemain, il est en pleine dépression.

او از زمان طلاقش وضعیت روحی پایداری ندارد. یک روز فوق العاده خوشحال است و روز دیگر کاملاً افسرده.

 

16. Faire La Tête (اوقات تلخی کردن، ترشرویی)

اوقات تلخی کردن

گاهی اصطلاحات فرانسوی همانند همتای انگلیسی خود شک برانگیز هستند. مثل عبارت Faire La Tête که در حالت تحت اللفظی معنای دیگری می‌دهد؛ اما برای توصیف ناراحتی و ترشرویی به کار می‌رود.

Il fait la tête parce que son équipe a perdu.

او اوقات تلخی می‌کند؛ چون تیمش شکست خورده است.

 

17. Prendre La Tête (آزار دادن یا دیوانه کردن کسی)

این اصطلاح کاملاً مشابه مورد 16 است؛ اما معنای کاملاً متفاوتی دارد و برای اشاره به آزار دادن کسی مورد استفاده قرار می‌گیرد. این مسئله نشان می‌دهد که یک کلمه کوچک تا چه اندازه در معنی اصطلاح های فرانسوی تاثیر دارد.

Il me prend la tête avec ses excuses ridicules.

او با بهانه‌های مسخره‌اش مرا دیوانه می‌کند.

 

18. En Avoir Marre (خسته شدن از دست کسی یا چیزی)

این نیز یکی دیگر از عبارت های رایج در زبان فرانسوی است که شامل en است و به معنی خسته شدن از دست کسی یا چیزی است.

J’en ai marre de ce mauvais temps.

از این هوای بد خسته شدم.

 

19. En Avoir Ras-Le-Bol (خسته و درمانده شدن)

این عبارت نسبت به مورد شماره 18 مصطلح‌تر است؛ زیرا Ras-le-bol به خودی خود به معنی تیرگی یا ناامیدی است.

J’en ai ras-le-bol de rester à la maison tout seul tout le temps.

از اینکه همیشه در خانه تنها بمانم حالم به هم می‌خورد و خسته شده‌ام.

 

20. Être Crevé (به شدت خسته و کوفته شدن)

Crevé معمولاً به معنای ترکیدن یا پنچر شدن است؛ به عنوان مثال Un Pneu Crevé بیانگر لاستیک پنچر شده است. با این حال وقتی همین کلمه در مورد یک شخص به کار می‌رود؛ خسته و فرسوده شدن او را منعکس می‌کند.

J’ai fait du jardinage toute la journée et maintenant je suis complètement crevé.

کل روز باغبانی انجام دادم و اکنون کاملاً خسته و کوفته شده‌ام.

 

21. Avoir La Flemme De (تنبل بودن، عدم تمایل به انجام کاری)

تنبل بودن

این عبارت زمانی مورد استفاده قرار می‌گیرد که فرد به انجام کاری تمایل ندارد و یا برای انجام دادن آن تنبلی می کند. La Flemme در اصل به معنی تنبلی است.

J’ai la flemme d’aller promener le chien.

من حوصله راه رفتن و گرداندن سگ را ندارم.

 

22. Avoir La Gueule De Bois (خماری)

این اصطلاح فرانسوی در نوع خود بسیار جالب است. اولین کلمه آن Gueule است که به معنای "دهان" می‌باشد؛ اما معمولاً برای اشاره به حیواناتی مانند سگ مورد استفاده قرار می‌گیرد. به همین دلیل یک کلمه مبتذل است و چندان مودبانه نیست. کلمه دوم آن Bois (چوب) است. پس این عبارت در اصل به معنی "دهان چوبی" است و بیانگر شرایطی است که پس از مصرف مشروبات الکلی به سراغ فرد می‌آید.

Quelle soirée! Mais j’ai la gueule de bois ce matin.

چه شبی بود! اما من امروز صبح خمار هستم.

 

23. Ta Gueule (دهانت را ببند)

عبارت Tais-Toi در زبان فرانسوی بسیار رایج است و به معنی "خفه شو" می‌باشد. در ضمن نسخه جمع آن Taisez-Vous است که احتمالاً در فضاهای عمومی کاربرد زیادی دارد. اگر می‌خواهید لحن خشن‌تری به جمله خود بدهید؛ می‌توانید بگویید Ta Gueule که مخفف Ferme Ta Gueule است. فقط باید توجه داشته باشید که این عبارت کاملاً بی ‌ادبانه و تهاجمی است؛ پس در هنگام استفاده از آن بسیار مراقب باشید.

Ferme ta gueule! Tu sais vraiment pas de quoi tu parles.

دهانت را ببند! تو واقعاً نمی‌دانی در مورد چه چیزی صحبت می‌کنی.

 

24. Faire Gaffe (مراقب باشید)

این اصطلاح در واقع به مراقبت و دقت اشاره دارد. Gaffe در هر دو زبان انگلیسی و فرانسوی یک معنی را می‌دهد و بیانگر اشتباه فاحش ناشی از بی توجهی است.

Fais gaffe! La rampe est cassée.

مراقب باشید! نرده شکسته است.

 

25. En Avoir Rien à Faire / Foutre (اصلاً برام مهم نیست)

اصلاً برام مهم نیست

در این عبارت نیز en به چشم می‌خورد و حالت مودبانه‌ای دارد. با این حال در هنگام استفاده از آن بسیار مراقب باشید و به مخاطب‌تان نیز توجه کنید.

Il vient pas? J’en ai rien à faire/rien à foutre.

او نمی‌آید؟ اصلاً برام مهم نیست!

 

26. La Vache (لعنتی! بخشکی شانس!)

این عبارت بسیار پرکاربرد است و در اصل یک کلمه همه منظوره است که برای بیان تعجب، شگفتی یا تحسین به کار می‌رود. La Vache در حالت تحت اللفظی به معنی "گاو" است. کلمه مرتبط دیگر قید Vachement است که ترجمه مستقیم آن سخت است؛ اما به معنای "بسیار" یا "به شدت" مورد استفاده قرار می‌گیرد. مانند Il est vachement bon, ce gâteau (این کیک خیلی خوشمزه است.)

La vache! Impressionant.

لعنتی! تاثیر برانگیزه!

 

27. Péter Un Plomb / Les Plombs (از دست دادن، از کوره در رفتن، فروپاشیدن)

Péter در اصل برای اشاره به شکستن چیزی به کار می‌رود و Un plomb نیز به معنی "یک فیوز" است. پس این عبارت که در حالت عامیانه به معنای عصبانیت شدید، از دست دادن کنترل یا فروپاشی است؛ در حالت تحت اللفظی به معنی "فوت کردن یک فیوز" است که عجیب و غریب به نظر می‌ر‌سد.

Il va péter un plomb quand il verra ce qu’il s’est passé

او آن را از دست می‌دهد و وقتی متوجه شود چه اتفاقی افتاده دیوانه می‌شود.

 

28. Y’a Pas à Dire (چه می تونی بگی، نمی تونی بحث کنی)

ترجمه تحت اللفظی این عبارت شبیه "چیزی برای گفتن نیست" است و برای اشاره به درست بودن چیزی بدون نیاز به استدلال به کار می‌رود. این اصطلاح در صورت رعایت نکات گرامری به صورت Il n’y a pas à dire نوشته می‌شود. هر چند نسخه فوق رایج‌تر است و بیشتر در زبان فرانسوی کاربرد دارد.

Y’a pas à dire, on a de la chance de vivre dans un si joli village à côté de la mer.

دیگه چی می تونی بگی! ما خوش شانس هستیم که در یک روستای زیبا در کنار دریا زندگی می‌کنیم.

 

29. Pleuvoir / Tomber Des Cordes (بارش سیل آسا)

باران شدید

در این عبارت می‌توانید از کلمه Pleuvoir (بارش باران) یا Tomber (افتادن) نیز استفاده کنید؛ هر چند هر دو در اینجا معنای یکسانی دارند.

Je pense pas qu’on va aller à la plage aujourd’hui, t’as vu le temps qu’il fait ? Il pleut/tombe des cordes.

فکر نمی‌کنم امروز به ساحل برویم. آیا هوا را دیده‌ای؟ باران سیل آسایی می‌بارد.

 

30. Poser Un Lapin (کسی رو معطل کردن)

این عبارت از نظر لغوی به معنای "قرار دادن خرگوش" است و برای معطل کردن دیگران مورد استفاده قرار می‌گیرد. جالب اینجاست که چینی زبانان نیز چنین اصطلاحی دارند؛ اما آنها به جای خرگوش از کبوتر استفاده می‌کنند.

Ça s’est bien passé, ton rendez-vous avec cette fille? Pas du tout, elle m’a posé un lapin.

آیا قرارت با آن دختر خوب پیش رفت؟ نه او مرا سر قرار کاشت.

 

کلام پایانی

ما در این مطلب سعی کردیم برخی از رایج ‌ترین اصطلاحات فرانسوی که مردم واقعاً از آنها استفاده می‌‌کنند را به شما معرفی کنیم. در ضمن با ارائه مثال‌هایی تلاش نمودیم نحوه استفاده از آنها را نیز به شما آموزش دهیم. برای یادگیری این عبارت‌ها بهتر است در صحبت های فرانسوی زبانان بومی به دنبال آنها بگردید. اگر این فرآیند را دنبال کنید خیلی زود متوجه می‌شوید که مانند یک بومی زبان صحبت می‌کنید و می‌توانید دوستان فرانسوی خود را تحت تاثیر قرار دهید.

 

در ادامه حتما بخوانيد: 25 واژه و عبارت عامیانه فرانسوی