راهنمای گرامری استفاده از 8 نوع ضمیر در زبان انگلیسی

برای اشاره به

جملات نمونه

معنی جمله

خود شخص

I ate a delicious pizza this afternoon.

امروز ظهر یک پیتزای خوشمزه خوردم.

شخصی که شما او را خطاب قرار می‌دهید

You are smart, so you will get an A on the test tomorrow.

شما باهوش هستید؛ بنابراین فردا در آزمون نمره A را خواهید گرفت.

سوم شخص مفرد مذکر

He is Kate’s friend from London.

او دوست کیت از لندن است.

سوم شخص مفرد مونث

She likes video games and football, just like her brother.

او مانند برادرش بازی‌های ویدیویی و فوتبال را دوست دارد.

یک شی، مکان یا حیوان

Look at this cat! It is so cute.

به این گربه نگاه کن! خیلی بامزه است.

گروهی که شما نیز جزئی از آن هستید

We are looking forward to the party tonight.

ما مشتاقانه منتظر مهمانی امشب هستیم.

گروهی از افراد که مخاطب شما هستند

You are the best friends in the world.

شما بهترین دوستان دنیا هستید.

گروهی از افراد که شما جز آنها نیستید

They all have blue eyes and blond hair.

همه آنها چشمان آبی و موهای بلوند دارند.

John gave me  a book.

جان یک کتاب به من داد.

She bought him  a gift.

او برایش یک هدیه خرید.

I sent them  a letter.

من به آنها یک نامه فرستادم.

جملات نمونه

معنی جمله

help me lift the table.

به من کمک کن تا میز را بردارم.

I love you.

من به تو علاقمندم.

I saw him at the mall yesterday.

من دیروز او را در مرکز خرید دیدم.

My boss thinks very highly of her.

رئیس من در مورد او بسیار عالی فکر می‌کند.

The dog chased the ball, but didn't bring it back.

سگ توپ را تعقیب کرد؛ اما آن را پس نگرفت.

They gave us a beautiful wedding gift.

آنها هدیه عروسی زیبایی به ما دادند.

We invited you to the party.

ما شما را به مهمانی دعوت کردیم.

I gave them the keys

کلیدها را به آنها دادم.

جملات نمونه

معنی جمله

My brother’s house is prettier than mine.

خانه برادرم از مال من زیباتر است.

My kids are better at math than yours.

بچه‌های من در ریاضی بهتر از مال شما هستند.

This is not my car. It’s his.

این اتوموبیل به من تعلق ندارد. مال اوست.

I took my friend to the party and she took hers.

من دوستم را به مهمانی بردم و او هم مال خودش را برد.

The cat chased its tail for hours.

گربه ساعت‌ها دم خودش را تعقیب کرد.

That is your house, and this one is ours.

آن خانه شماست و این مال ماست.

We’ll call our parents, and you’ll call yours.

ما با والدین خود تماس می‌گیریم و شما با مال خودتان تماس می‌گیرد.

The motorcycles are theirs.

موتور سیکلت‌ها به آنها تعلق دارند.

جملات نمونه

معنی جمله

I'm going to treat myself to a nice dinner tonight.

من امشب قصد دارم با یک شام خوب از خودم پذیرایی کنم.

You should be proud of yourself for all your hard work.

تو باید به خاطر تمام زحماتت به خودت افتخار کنی.

He hurt himself while playing basketball.

او هنگام بازی بسکتبال به خودش آسیب رساند.

She taught herself how to play the guitar.

او نحوه نواختن گیتار را به خودش یاد داد.

The cat cleaned itself after eating.

گربه بعد از غذا خودش را تمیز کرد.

We are going to challenge ourselves to run a marathon next year.

ما خودمان را برای دو ماراتن سال آینده به چالش خواهیم کشید.

You can help yourselves to some snacks in the kitchen.

شما می‌توانید به کمک خودتان میان وعده‌هایی را در آشپزخانه تهیه کنید.

They need to take care of themselves before they can help others.

آنها قبل از اینکه بتوانند به دیگران کمک کنند باید از خودشان مراقبت کنند.

جملات نمونه

معنی جمله

I myself cannot believe that I accomplished this goal.

من خودم هم نمی‌توانم باور کنم که به این هدف دست پیدا کرده‌ام.

You yourself said that you didn't want to come.

تو خودت گفتی که نمی‌خواهی بیایی.

He himself fixed the car's engine.

او خودش موتور اتوموبیل را درست کرد.

She herself prepared the dinner for the party.

او خودش شام را برای مهمانی آماده کرد.

The computer itself shut down because of a power outage.

کامپیوتر خودش به دلیل قطع برق خاموش شد.

We ourselves decided to take a day off.

ما خودمان تصمیم گرفتیم یک روز مرخصی بگیریم.

You yourselves should be proud of the progress you've made.

شما خودتان باید به پیشرفتی که کرده‌اید افتخار کنید.

They themselves couldn't believe they had won the lottery.

آنها خودشان هم باورشان نمی‌شد در لاتاری برنده شده باشند.

This is my car.

این ماشین من است.

That is yours.

آن مال شماست.

These are my shoes.

اینها کفش‌های من هستند.

Those are hers.

آنها مال او هستند.

Who is your favorite musician?

نوازنده مورد علاقه‌تان کیست؟

What time is the meeting?

جلسه چه ساعتی است؟

Which movie do you want to watch?

کدام فیلم را می‌خواهید تماشا کنید؟

Whom did you invite to the party?

چه کسی را به مهمانی دعوت کردید؟

The person who called earlier left a message.

شخصی که پیشتر تماس گرفته بود پیامی گذاشته است.

I don't know whom to ask for help.

نمی‌دانم از چه کسی کمک بخواهم.

This is the house whose roof needs to be repaired.

این همان خانه‌ای است که سقف آن نیاز به تعمیر دارد.

The book which I borrowed from the library was very interesting.

کتابی که از کتابخانه امانت گرفتم خیلی جالب بود.

The bike that I bought last week is already giving me problems.

دوچرخه‌ای که هفته پیش خریدم در حال حاضر برای من مشکل ایجاد می‌کند.

Someone left their jacket here.

برخی افراد ژاکتشان را اینجا گذاشته‌اند.

Anything is possible if you put your mind to it.

اگر ذهن خود را به آن معطوف کنید هر چیزی ممکن است.

Both of the books are good.

هر دو کتاب خوب هستند.

Many people enjoy hiking.

بسیاری از مردم از پیاده روی لذت می‌برند.

We disputed with each other on various issues.

ما در مورد مسائل گوناگون با همدیگر اختلاف داشتیم.

Laws, like houses, lean on one another.

قوانین هم مانند خانه‌ها به یکدیگر وابسته‌اند.

When someone arrives at the airport, they should go directly to the baggage claim area.

وقتی شخصی به فرودگاه می‌رسد؛ باید مستقیماً به محل تحویل چمدان برود.

If a student needs extra help, they should speak with their teacher after class.

اگر دانش آموزی به کمک اضافی نیاز دارد؛ باید بعد از کلاس با معلم خود صحبت کند.

A person can become anything they want.

یک فرد می‌تواند به هر چیزیکه می‌خواهد تبدیل شود.