8 کلمه ای که قرن بیست و یکم را تعریف میکنند
- 02 بهمن 1400
- فراتر از ترجمه
در قرن بیست و یکم تغییرات شگرفی در سراسر جهان روی داده و در هر حال رخ دادن است. هزاران کلمه به وجود آمدهاند تا گویای نوآوریها و شگفتیها این عصر باشند. این لغات در نوع خود فوق العاده هستند. همه ما از آنها استفاده میکنیم؛ اما گاهی اوقات به راحتی از یاد میبریم که تا چه اندازه باورنکردنی هستند. آنها نه تنها این امکان را برایمان فراهم کردهاند تا عمیقترین افکار و احساسات خود را با دیگران در میان بگذاریم؛ بلکه تنها با مقداری بررسی میتوانیم تفاوتهای ظریف دنیای خود و فرهنگهای مختلف را کشف کنیم. با این وجود، 8 مورد از این کلمات میتوانند چیزهای زیادی در مورد این دوران به میگویند که شبکه مترجمین راستین در این مطلب به آنها اشاره خواهد نمود.
کلمات تعریف کننده قرن بیست و یکم
کلمات جزء واضحترین نشانگرهای تغییر جوامع هستند. آنها به ما امکان پایش یافتههای مردم، نگرانیهای غالب جهان و تغییراتی که اکنون در حال رخ دادن هستند را میدهند. به همین خاطر در ادامه درباره 8 کلمهای که مسیر ابتدای قرن بیست و یک را تعریف یا تغییر میدهند، صحبت کنیم.
1. Anthropocene (آنتروپوسین)
شاید ناشناختهترین اصطلاح این لیست باشد؛ اما به گونهای با همه واژگان این مطلب ارتباط دارد. در حقیقت دورهای را تعریف میکند که ما در آن زندگی میکنیم. دیکشنری انگلیسی آکسفورد (OED)، آنتروپوسین را اینگونه توضیح میدهد: "دورهای از زمین شناسی که طی آن فعالیتهای انسانی تاثیر عمدهای بر آب و هوا و بوم شناسی زمین گذاشته است". به عبارت دیگر Anthropocene مرتبط با سن انسان میباشد. تقریباً تمام کلمات دیگر موجود در این لیست به خلاقیتهای دیجیتالی و مصنوعی بشر اشاره دارند؛ چیزیکه یک نشانه بارز از آنتروپوسین است.
هر چند این ایده قرنهاست که وجود دارد؛ اما استفاده از این واژه برای اولین بار از دهه 1980 میلادی رایج گردید. با این حال آنتروپوسین تا اوایل قرن بیستم به عنوان یک کلمه یا ایده جدید مورد توجه قرار نگرفته بود. اکنون در اکثر فرهنگ لغت ها به چشم میخورد؛ اما هنوز هم یک فرضیه بحث برانگیز است. امروزه اختلاف نظرهای زیادی در مورد اینکه آیا ما واقعاً در عصر زمین شناسی به وجود آمده توسط بشر زندگی میکنیم یا خیر؛ و اگر این طور است این دوره چه زمانی شروع شده است، وجود دارد.
برخی معتقدند که Anthropocene از حدود 12000 تا 15000 سال پیش شروع شده است؛ یعنی زمانیکه بشریت مدرن برای نخستین بار ظهور کرد. در آن زمان کارهایی مانند کشاورزی آغاز شد. اما برخی نیز بر این باورند که انقلاب صنعتی آغازگر این دوران است؛ زیرا انسانها در این دوره برای اولین بار خود را از تسلط نیروهای طبیعی رها کردند. با این حال برخی ابتدای آن را به دوران جنگ جهانی دوم و یا انفجار اولین بمب اتمی نسبت میدهند. چرا که این اتفاق نه تنها گام مهمی در قابلیتهای فناورانه مخرب بشر است و مشخصه دوران جدیدی از پیشرفتهای فناوری محسوب میشود؛ بلکه بسیار نمادین نیز میباشد.
آنتروپوسین
2. Google (گوگل)
زمانی تنها یک اسم بود؛ ولی اکنون به عنوان فعل نیز شناخته میشود. این موتور جستجوی غول پیکر که نیازی به معرفی ندارد؛ در سال 1998 توسط سرگی برین (Sergey Brin) و لری پیج (Larry Page) راه اندازی شد. آنها توسعه این موتور جستجو را در سال 1996 تحت عنوان back-rub آغاز کردند که خیلی زود و به طرز عجیبی رشد کرد. در واقع در فاصله بین معرفی در سال 1998 و انتشار عمومی آن در سال 2004 به یکی از بزرگترین شرکتهای رسانهای روی کره زمین تبدیل گشت.
اما گوگل چه زمانی وارد زبان عامیانه رایج شد؟ ظاهراً اولین بار در سال 1998 توسط خود لری پیج مورد استفاده قرار گرفت. با این حال گوگل از همان زمان سعی کرده تا از به کار بردن آن به عنوان یک فعل رایج جلوگیری کند. هر چند علی رغم تلاشهای قانونی صورت گرفته در این زمینه، این موفقیت چندان چشمگیر نبوده است.
اولین استفاده ثبت شده از آن در خارج از گوگل به قسمتی از سریال "بافی قاتل خون آشامها (Buffy the Vampire Slayer)" در سال 2002 برمیگردد (احتمالاً دلیل این کار استفاده عمومی از این کلمه در فرهنگ آمریکایی است). حدود چند سال پس از آن، این لغت به دیکشنریهای مختلف اضافه شد و در سال 2005 هم به جزئی از فرهنگ لغت OED تبدیل گردید. آنها این کلمه را اینگونه تعریف کردهاند: "جستجوی اطلاعات درباره کسی یا چیزی در اینترنت، با استفاده از موتور جستجوی گوگل".
3. Deep State (دولت پنهان)
واژه دیگری است که همین اواخر به فرهنگ لغتها راه یافته است. در واقع Deep State در شکلهای مختلف، هزاران سال است که با ما زندگی میکند. چرا که تصور وجود سایههای مرموز حاکم بر وضعیت دولتها، هرگز مسئله جدیدی نبوده است.
این واژه گرته برداری (ترجمه مستقیم و نظیر به نظیر است که از زبان دیگری گرفته میشود) از کلمه ترکیهای derin devlet است. عبارت Deep State توسط دیکشنری انگلیسی آکسفورد به این صورت تعریف میگردد: "مجموعهای از افراد، به خصوص اعضای نفوذی سازمانهای دولتی یا ارتشها که تصور میشود در دستکاری یا کنترل مخفی سیاستهای دولتها مشارکت دارند".
در سال 1997 برای نخستین بار و به صورت رسمی از "Deep State یا دولت پنهان" استفاده شد؛ با این وجود این عبارت قدمت بسیار زیادی دارد. اولین تصور ما از اصطلاح مذکور در فرهنگ عامه غربی به دوران جنگ سرد و به ویژه زمانیکه سازمان سیا فعال بود برمیگردد؛ چون این سازمان در آن زمان مستقل از دولت و با اختیارات گسترده فعالیت میکرد. اما حتی قبل از این نیز نمونههای دیگری وجود داشته است. دولت پنهان در دوران رکود بزرگ (Great Depression) به قدرتهای مالی نامحسوسی اشاره میکرد که دولتها در کنترل آنها بودند.
4. Selfie (سلفی)
یکی از پرکاربردترین اقدامات و کلمات مورد استفاده در قرن بیست و یکم است که بسیار فراتر از یک خود نگاره (Self-Portrait) میباشد. مردم از زمانیکه رابرت کارنلیس (Robert Cornelius) از خود عکس گرفت؛ از سال 1839 به عکس گرفتن از خودشان علاقمند شدهاند. از آن زمان تاکنون هیچگونه نابهنجاری در عکاسی از خود مشاهده نگردیده است. در واقع نقاشان هزاران سال است که خود را نقاشی میکنند. اولین استفاده ثبت شده از کلمه Selfie در سال 2002 مشاهده گردید که فیلمبرداری استرالیایی به نام ناتان هوپ (Nathan Hope) آن را به کار برد.
اما سلفی به چه معناست؟ "عکسی است که شخص از خود میگیرد؛ چنین تصویری معمولاً با تلفن هوشمند یا وب کم گرفته شده و از طریق رسانههای اجتماعی به اشتراک گذاشته میشود". به نظر میرسد این تعریف به واقعیت اصلی این عمل نزدیکتر است؛ چون Selfie حالتی غیر رسمی به حساب میآید که سهولت ثبت و سرعت بارگذاری جزء مشخصههای اصلی آن هستند. در اصل سلفی نسخهای معاصر از خود نگاره است و با فرهنگی ارتباط دارد که همه چیز در آن بلافاصله اتفاق میافتد. عکس سلفی با دستگاهی ثبت میگردد که دارای قدرت ارتباطی گستردهتر است و به کاربر امکان میدهد تا تصویر را مستقیماً در اینترنت بارگذاری کند.
سلفی
5. Bromance (دوستی برادارنه)
هر چند نسبت به کلمات دیگر بیاهمیتتر است؛ اما یک تغییر فرهنگی جالب را نشان میدهد. برومنس که از دو کلمه bro (برادر) و romance (عاشقانه) تشکیل شده؛ به عنوان "رابطهای نزدیک، اما غیر جنسی بین دو مرد" تعریف میگردد. در واقع یک ارتباط تعاملی بین افراد همجنس و یا یک عشق افلاطونی محسوب میشود؛ اما شوخی وار بودن آن نشان دهنده تغییراتی است که فرهنگ غربی در رابطه با جنسیت، تمایلات جنسی و به ویژه حد و حدودهای مردانگی تجربه کرده است.
اولین استفاده ثبت شده از این کلمه به دهه 1990 و مجله اسکیت بورد برادر بزرگ (Big Brother) برمیگردد، و به طور خاص اعتبار خود را مدیون سردبیر همین نشریه، یعنی دیو کارنی (Dave Carnie) است. با این حال Bromance تا زمانیکه به رسانهها و فرهنگ اصلی راه پیدا کرد (یعنی سال 2005)؛ توسط عموم مردم مورد استفاده قرار نگرفت.
علی رغم اینکه برومنس ابتداً در زبان بومی کشورهای غربی رواج پیدا کرد و به گونهای نماد نگرشهای متغیر نسبت به صمیمیتهای مردانه است؛ اما در اصل یک پدیده غربی نیست و این جوامع در این زمینه عقب افتاده هستند. اگر به هند، پاکستان، بنگلادش و کشورهایی از این دست سری بزنید؛ به راحتی میتوانید دوستان مذکری را ببینید که دوستانه دست در دست یکدیگر قدم زده و یا همدیگر را در آغوش میگیرند، بدون اینکه هیچگونه احساس شرمساری یا ناراحتی داشته باشند. در واقع چنین چیزی جزئی از فرهنگ آنهاست و نیازی به یک نام جدید ندارند.
6. Podcast (پادکست)
یکی دیگر از کلمات قرن بیست و یکم که به صورت جدایی ناپذیری با فرهنگ دیجیتالی عجین شده، Podcast است. این واژه که از iPod (آی پد) و broadcast (انتشار) تشکیل شده؛ برای اولین بار در فوریه 2004 توسط بن همرزلی (Ben Hammersley)، روزنامه نگار گاردین و بی بی سی ابداع شد. دنی گریگور (Danny Gregoire) در اکتبر همان سال برای اولین مرتبه آن را در انجمن صوتی وبلاگ نویسی به کار برد.
پادکست به این صورت تعریف میشود: "برنامهای (مثل موسیقی یا گفتگو) که به صورت دیجیتالی برای بارگیری در اینترنت قابل دسترس است". جالب اینکه تمام تعاریف به گونهای بر روی قابلیت دانلود شدن Podcast تمرکز دارند؛ در حالیکه امروزه بسیاری از آنها به صورت آنلاین پخش میگردند.
هر چند پادکستها در ابتدا برای دانلود ساخته شده بودند؛ اما قابلیت پخش جمعی باعث گسترش و توسعه آنها شد. نرم افزار آی تیونز (Itunes) در سال 2005 پلتفرمی برای میزبانی Podcast منتشر کرد و طی یک سال بعد مجموعهای از شبکههای رادیویی از آن برای پیشبرد برنامههای خود استفاده نمودند. بسیاری از شبکهها از آن زمان تاکنون، برای خود پلتفرمهای اختصاصی پادکست ساختهاند که BBC Sounds نمونهای از آنهاست.
7. Cryptocurrency (رمز ارز)
ریشه به کارگیری این کلمه از لحاظ فنی به سال 1991 باز میگردد. در واقع بیشتر برای اشاره به یک چیز غیر رسمی و غیر متمرکز مورد استفاده قرار گرفته که در هنگام تورم حاد جایگزین ارز رسمی میشده است (مثل قیمت سیگار در دهه 1930 در برلین). از آن زمان به بعد، ارزهای دیجیتال غیر متمرکز که معمولاً به فناوری بلاک چین متکی هستند، Cryptocurrency نامیده میشوند.
فرهنگ لغت OED، آن را اینگونه تعریف میکند: "هر یک از سیستمهای پرداخت دیجیتالی مختلف که به صورت مستقل از دولتها عمل میکنند و از روشهای رمزنگاری شده برای کنترل و تائید یک واحد حساب منحصر به فرد بهره میگیرند؛ واحدهای حساب چنین سیستمهایی، جمعی نیز در نظر گرفته میشوند". معمولاً این کلمه تعریف کننده قرن بیست و یکم به صورت اختصاری به کار میرود و به عنوان Crypto شناخته میشود. به نظر میرسد که اصطلاح Cryptocurrency در شکل فعلی، توسط خالق بیت کوین (اولین و مشهورترین رمز ارز)، یعنی ساتوشی ناکاموتو (Satoshi Nakamoto) ابداع گردیده است.
جنبه غیر متمرکز Cryptocurrency، احتمالاً مهمترین نوآوری و خلاقیت آن است. از آنجاییکه ضرب و توزیع این ارزها توسط بانکهای مرکزی صورت نمیگیرد؛ لذا از نظر تئوری یک ارز دموکراتیکتر محسوب میشوند. از طرف دیگر، ماهیت محدود ارزهای رمزنگاری شده به این معنی است که آنها نهایتاً شبیه یک کالا عمل میکنند تا یک ارز؛ در واقع ارزش آنها براساس عرضه و تقاضا تعیین میشود نه قوانین دستوری بانکهای مرکزی.
رمز ارز
8. Emoji (ایموجی)
امروزه بیشترین کاربرد را در پلتفرمهای رسانههای اجتماعی دارند و حتی اگر علاقهای به آنها نداشته باشید؛ باز هم یک ابزار ارتباطی هستند که سن و سال ما را مشخص میکنند. هر چند Emoji به صورت رسمی، "صورتکهای گریان یا خندان" نامیده میشود؛ اما کمتر به این نام شناخته میگردد.
ایموجیها وجود خود را مدیون کشور ژاپن هستند؛ چون از دهه 1990 در آنجا وجود داشتهاند. با وجود اینکه شرکت اپل در سال 2009 یک صفحه کلید ایموجی را به آیفونهای کاربران ژاپنی اضافه کرد؛ اما با دانلود برنامههای ژاپنی توسط کاربران دیگر کشورها، تقریباً همگان از سرتاسر جهان توانستند به آنها دسترسی پیدا کنند. اپل تا سال 2011 این صفحه کلید را به تمام تلفنهای همراه خود اضافه کرد؛ از آن زمان استفاده از ایموجیها در سرتاسر جهان به شدت افزایش یافت.
ایموجی صورتک گریان در سال 2010 توسط کنسرسیوم یونیکد (Unicode) خلق شد. اما برخی سوابق نشان میدهند که این شکلک از مدتها قبل مورد استفاده قرار میگرفته است. با این حال برداشت شما از ایموجیها هر چه که باشد؛ حقیقت این است که آنها نه تنها جنبه مهمی از فرهنگ مدرن را نشان میدهند، بلکه تا حد زیادی نشان دهنده انعطاف پذیری زبان نیز هستند. در ضمن زمینه ساز برقراری ارتباط بین افراد، فارغ از موانع زبانی را هم فراهم میکنند.
دیگر نشانهها و کلمات قرن بیست و یکم را بگویید
زبانها همیشه در حال تغییر بودهاند؛ اما میزان دگرگونی آنها در طول تاریخ هرگز به این اندازه نبوده است. چه شما این واژههای عجیب فرهنگی را بپذیرید و چه آنها را انکار کنید؛ حقیقت این است که آنها دوران ما و مسیر حرکتمان را مشخص میکنند. هر چند تازه در ابتدای قرن بیست و یکم هستیم؛ اما به نظرتان چه اصطلاحات دیگری میتوانند نشانهای از عصر مدرن باشند؟ و پیشبینی میکنید در آینده چه کلمات دیگری تعریف کننده این قرن شوند؟
در ادامه حتما بخوانيد: کلمات جدید برای دنیای جدید