10 تفاوت کلیدی بین زبان انگلیسی و آلمانی

وقتی صحبت از زبان های انگلیسی و آلمانی به میان می‌آید؛ شباهت‌های میان آنها بسیار بیشتر از تفاوت‌هایشان است. از آنجاییکه آلمانی ریشه زبان انگلیسی است؛ بنابراین وجود شباهت زیاد بینشان جزء بدیهیات است. با این حال بخش‌هایی از این شیوه‌های کلامی با هم تفاوت دارند که شناخت آنها به شما کمک می کند تا سریع‌تر یکی از این دو سیستم گفتاری را یاد بگیرید (البته به شرط اینکه قبلاً با یکی آشنایی داشته باشید). مثلاً یادگیری گرامر آلمانی ممکن است زیاد جالب نباشد؛ اما شناخت تفاوت‌های بین این دو زبان باعث می‌شود تا راحت‌تر و سریع‌تر بتوانید واژگان مورد نظر را به خاطر بیاورید.

قطعاً ابزارهای زیادی برای تمرین این اختلافات وجود دارند. با این حال به عنوان یک زبان آموز باید این تفاوت‌ها را به خاطر بسپارید تا در هنگام نوشتن و صحبت بتوانید بدون دستپاچگی از آنها استفاده نمایید. بنابراین شبکه مترجمین راستین در این مطلب به بیان 10 تفاوت کلیدی این ساختارهای ارتباطی بین‌المللی می‌پردازد. بعد از مطالعه این گفتار بهتر است مدتی را صرف مرور تمرین تلفظ بکنید تا قادر باشید راحت‌تر و رساتر صحبت کنید. در این صورت در هنگام صحبت کردن اعتماد به نفس بیشتری خواهید داشت.

 

چرایی شباهت بین انگلیسی و آلمانی

قبل از اینکه بخواهیم به تفاوت‌های موجود بپردازیم؛ شاید برای شما هم جالب باشد بدانید که چرا یادگیری زبان آلمانی برای کسانیکه با انگلیسی آشنایی دارند، آسان‌تر است. همچنین اگر مدتی را با کسیکه به زبان انگلیسی قدیمی (Old English) حرف می‌زند بگذرانید؛ خیلی سریع متوجه می‌شوید که انگلیسی و آلمانی چقدر شبیه هم بوده‌اند.

در واقع انگلیسی به شدت از زبان‌های اروپایی تاثیر پذیرفته است؛ اما ریشه‌های آن دقیقاً به آلمانی برمی‌گردد. با این حال تاثیر زبان‌های دیگر بر انگلیسی باعث شده تا این کلام نسبت به ریشه اصلی خودش دچار تغییراتی شود. امروزه فریسی (Frisian) که زبان اغلب مردم هلند محسوب می‌شود؛ شبیه‌ترین سیستم گفتاری به انگلیسی است. با این وجود اگر می‌خواهید به صورت همزمان به دو زبان تسلط یابید؛ انگلیسی پل بسیار خوبی برای درک بهتر آلمانی است.

 

تفاوت‌ های زبان آلمانی با انگلیسی

شناخت تفاوت آلمانی و انگلیسی، صحبت کردن از طریق آنها را برایتان راحت‌تر می‌کند. قطعاً وقتی مثلاً با زبان آلمانی آشنا شوید؛ متوجه می‌گردید که خیلی از موارد این کلام، از ترتیب کلمات گرفته تا واژگان با انگلیسی مشابه است. ولی اختلافاتی هم وجود دارد که درک آنها باعث می‌شود تا شما روی جنبه‌های پیچیده‌تر تمرکز کنید و به راحتی با شباهت‌های بین آنها کنار بیایید. پس 10 تفاوت زیر را با دقت مطالعه نمایید.

 

1. جنسیت داشتن اسم ها و حروف تعریف

یادگیری نحوه استفاده از حروف تعریف بزرگترین تفاوت انگلیسی و آلمانی است. درک این واقعیت که در زبان آلمانی چندین نسخه از یک حرف تعریف وجود دارد؛ برای کسیکه با انگلیسی آشنایی دارد بسیار دشوار است. در بیشتر زبان‌های اروپایی حروف تعریف دو جنسیت دارند؛ اما در زبان آلمانی سه جنسیت موجود است. به همین خاطر برای زبان آموزان خیلی طول می‌کشد تا یاد بگیرند از کدام جنسیت باید برای یک اسم استفاده کنند.

 

تفاوت بین زبان انگلیسی و آلمانی

 

2. با حروف بزرگ نوشته شدن اسم ها

هر چند این تفاوت ممکن است در ابتدا کمی عجیب به نظر برسد؛ با این حال دانستن آن به شما در یادگیری اسامی آلمانی کمک می‌کند. در انگلیسی تنها اسامی خاص با حروف بزرگ نوشته می‌شوند؛ اما آلمانی ها همه اسم‌ها را با حروف بزرگ می‌نویسند. شاید این موضوع باعث تشخیص آسان‌تر اسامی در جملات ‌شود؛ ولی نوشتن آنها را هم مقداری چالش برانگیز می‌کند.

بدیهی است که گفتار شفاهی در زبان آلمانی تحت تاثیر این تفاوت قرار نمی‌گیرد؛ اما مسئله این است که در ابتدای یادگیری این شیوه کلامی باید زمان بیشتری را صرف خواندن و نوشتن بکنید تا صحبت کردن. با این وجود در هنگام کار بر روی شیوه نگارش می‌توانید روی کلماتی که با حروف بزرگ نوشته شده‌اند تمرکز کنید و مسئله حروف تعریف را هم مدیریت کنید.

 

3. تغییر حروف تعریف براساس موقعیت

در زبان آلمانی یادگیری جنسیت حروف تعریف، تازه شروع کار است. چالش واقعی زمانی خود را نشان می‌دهد که متوجه می‌شوید حروف تعریف براساس موقعیت‌های حالت نهادی (Nominative)، حالت رایی (Accusative)، حالت برایی (Dative)، و حالت اضافه (Genitive) دچار تغییر می‌شوند. در این زبان نه تنها اسم‌ها دارای حروف تعریف جنسیتی هستند؛ بلکه اسامی جمع نیز حروف تعریف خاص خود را دارند که براساس حروف بزرگ نیز تغییر می‌کنند. قطعاً در هنگام یادگیری زبان آلمانی باید بیشتر وقت خود را صرف یادگیری و شناخت حروف تعریف بکنید.

 

 

4. نداشتن حروف بی صدا

یادگیری املای کلمات در زبان انگلیسی کابوس بزرگی است؛ زیرا مملوء از حروف بی صدا است. اما فراگیری املا در زبان آلمانی بسیار آسان است؛ چون این سیستم کلامی فاقد صامت است. وقتی کلمه‌ای مانند knee (زانو) با K شروع می‌شود؛ شما واقعاً باید حرف K را تلفظ کنید و بدون صدا نیست. وجود E در انتهای یک کلمه هم دیگر مانند انگلیسی ترسناک نیست. چنین چیزی واقعاً خوشایند است؛ زیرا به شما امکان می‌دهد تا دیگر بر روی یادگیری املای کلمات متمرکز نشوید و بیشتر به مطالعه دیگر جنبه‌های دشوارتر زبان آلمانی بپردازید.

 

5. استفاده از To Have به جای افعال To Be

انگلیسی زبان‌ها عادت دارند که از افعال to be برای بیان چیزهای زیادی در مورد خودشان استفاده کنند. به عنوان مثال می‌گویند: "I am hungry (من گرسنه هستم)"؛ در این جمله فعل to be مرتبط دهنده گرسنگی است. با این حال آلمانی ها برای بیان این حالت از I have hunger استفاده می‌کنند. آنها هویت خود را با یک حالت موقت ارتباط نمی‌دهند؛ بلکه فقط اعلام می‌کنند که احساس خاصی دارند. پس هنگام مطالعه زبان آلمانی حتماً به این نکته توجه کنید تا بتوانید در هنگام صحبت کردن راحت‌تر نیازهای خود را از طریق این کلام بیان نمایید.

 

6. معنی متفاوت کلمات هم ریشه

کلمات هم ریشه واژگانی هستند که املای مشابه، اما معنای متفاوتی دارند. این واژگان در زبان آلمانی اهمیت زیادی دارند؛ زیرا قسمت اعظم کلمات در این سیستم گفتاری شبیه کلمات انگلیسی هستند. از اینرو معمولاً می‌توانید از این اصل برای شناسایی سریع معنای یک لغت استفاده کنید؛ هر چند همیشه اینگونه نیست. یکی از بهترین نمونه‌ها در این زمینه کلمه Wollen است.

فرض کنید با فرد دیگری به زبان آلمانی صحبت می‌کنید؛ در این صورت می‌گویید: "... Ich will". مردم با شنیدن جمله شما معمولاً فکر می‌کنند می‌خواهید بگویید "I will (من انجام خواهم داد)". اما در اینجا کلمه Wollen به "to want (خواستن)" ترجمه می‌شود؛ بنابراین "... Ich will" به معنی "من می‌خواستم" است نه "من انجام خواهم داد". پس در هنگام یادگیری زبان آلمانی به اینگونه موارد توجه کنید، و معنی کلمات را در حین یادگیری آنها بررسی نمایید و فقط به شباهت آنها با لغات انگلیسی اکتفا نکنید.

 

 

7. کمتر بودن استثنائات

در حین یادگیری زبان آلمانی کم کم متوجه می‌شوید یک نکته مثبت و خاص در این کلام وجود دارد که یادگیری آن را آسان‌تر می کند. در زبان آلمانی تعداد استثنائات بسیار کم است. وقتی قوانین آن را یاد گرفتید؛ می‌توانید خیلی راحت بنویسید و حرف بزنید، و دیگر لازم نیست نگران موارد استثنا باشید. این مورد یکی از بزرگترین موانع بر سر یادگیری زبان انگلیسی است؛ زیرا پر از استثناهای قوانین است. بنابراین یادگیری زبان آلمانی برای کسیکه بر انگلیسی تسلط دارد راحت‌تر است؛ زیرا لازم نیست قوانینی که فرا گرفته را مدام با استثنائات تصحیح کند.

 

تفاوت بین زبان انگلیسی و آلمانی

 

8. ترتیب متفاوت افعال

در جملات انگلیسی خیلی راحت و آزادانه با ترتیب کلمات در یک جمله بازی می‌کند؛ اما زبان آلمانی اینگونه نیست. فعل مزدوج دومین کلمه در هر جمله است و تنها جملات دستوری از این قاعده مستثنی هستند. هر فعل هم در انتهای جمله جمع بسته می‌شود. به همین دلیل تشخیص عملکرد یک جمله در همان ابتدای برخورد با آن امکان‌پذیر است؛ بعد از آن می‌توان به راحتی به بررسی دیگر جنبه‌های جمله بپردازید. در غیر این صورت وقتی در حال صحبت کردن هستید؛ دانستن اینکه بعداً چه کاری باید انجام دهید، دشوارتر می‌شود.

 

9. ضروری نبودن استفاده از حروف تعریف

در برخی از موقعیت‌ها در زبان آلمانی نیازی به استفاده از حروف تعریف نیست. این حالت مخصوصاً زمانی اهمیت پیدا می‌کند که شما در هنگام یادگیری اسم‌ها نمی‌دانید که از کدام جنسیت باید استفاده کنید. هنگام صحبت در مورد یک حرفه، ملیت یا هویت یک فرد نیازی نیست که حروف تعریف را به کار بگیرید.

 

10. تغییر طول کلمات برای بیان منظور

تعداد کلمات طولانی زبان انگلیسی محدود است و به کار گیری کلمات مرکب دو بخشی در آن متداول است. ولی متاسفانه تعداد این واژگان در زبان آلمانی بسیار زیاد می‌باشد، و گویشوران آن بیشتر از کلمات مرکب برای بیان منظور خود استفاده می‌کنند. در این سیستم گفتاری ممکن است از ترکیب 5 کلمه برای بیان یک منظور که در زبان انگلیسی با 2 کلمه بیان می‌شود، استفاده گردد.

 

عادت کردن به تفاوت های انگلیسی و آلمانی

ممکن است کمی طول بکشد تا به تفاوت های بین انگلیسی و آلمانی عادت کنید؛ اما با تمرکز بر آنها به راحتی پذیرای جنبه‌های مشابه این ساختارهای ارتباطی خواهید بود. عادت کردن به این تفاوت‌ها با گذشت زمان آسان‌تر می‌شود؛ ولی با انجام تمرینات روزانه کار راحت‌تر پیش خواهد رفت. ابزارهای زیادی به طور خاص بر روی این موارد متمرکز شده‌اند. کافی است چند دقیقه به صورت روزانه آنها را مورد مطالعه قرار دهید تا درک بهتری از هر دو شیوه کلامی پیدا کنید.