25 کلمه مرتبط با اردو زدن (کمپینگ) در زبان انگلیسی

اگر تا به حال به اردو رفته باشید و یا حتی به فکر رفتن به آن افتاده باشید؛ احتمالاً می‌دانید که این کار به آمادگی زیادی نیاز دارد. در ابتدا شما باید مکانی که دوست دارید از آن دیدن کنید را انتخاب نمایید؛ سپس بایستی به چیزهایی که به آنها نیاز دارید فکر کنید، و در ادامه لوازم خود را بسته بندی و سازماندهی کنید و راه بیافتید.

بنابراین چه به عنوان یک طبیعت گرد حرفه‌ای و چه یک فرد آماتور که می‌خواهید با دوستان انگلیسی زبان خود به اردو بروید؛ بایستی کلمات ضروری کمپینگ را بلد باشید. در این راستا شبکه مترجمین راستین در گفتار پیشرو فهرستی از لغات این حوزه را گردآوری نموده است. حتی اگر هم تنها قصد دارید دایره لغات انگلیسی خود را گسترش دهید؛ باز هم این فهرست به کارتان می‌آید.

 

شیوه توصیف محیط اطراف در زبان انگلیسی

چند کلمه زیر به شما کمک می‌کنند تا منطقه‌ای که برای راه اندازی اردو انتخاب کرده‌اید را توصیف کنید.

 

1. Campsite

منطقه‌ای که چادر، وسایل آشپزی و سایر تجهیزات خود را در آن برپا می‌کنید؛ محوطه اردوگاه.

Make sure you choose a campsite that’s close to the lake so we don’t have to walk far when we want to go swimming.

مطمئن شوید محلی که برای برپایی چادرها و تجهیزات انتخاب می‌کنید نزدیک دریاچه باشد تا برای شنا کردن مجبور نشویم راه درازی برویم.

 

2. Fire pit

مکانی تعیین شده که می‌توانید در آن آتش روشن کنید؛ آتشدان.

Don’t put your tent too close to the fire pit or it might catch on fire!

چادر خود را خیلی نزدیک به آتشدان برپا نکنید، و گرنه ممکن است آتش بگیرد!

 

3. Outhouse

یک توالت محصور در فضای باز که معمولاً آب و سیفون ندارد، و به مستراح چاله ای (Pit latrine) یا توالت چاله ای (Pit toilet) نیز معروف است؛ دستشویی صحرایی.

I love camping but I really hate using outhouses. They’re so smelly.

من عاشق کمپینگ هستم اما از استفاده از توالت های صحرایی متنفرم. آنها خیلی بدبو هستند.

 

4. Picnic table

میزی با نیمکت‌های متصل که برای غذا خوردن در فضای باز مورد استفاده قرار می‌گیرد و به نیمکت پیک نیک مشهور است.

Why don’t we bring our lunch to the park today? There are some picnic tables under the trees.

چرا امروز نهارمان را به پارک نبریم؟ چند میز پیک نیک زیر درختان وجود دارد.

 

کلمات انگلیسی مرتبط با اردو زدن

 

کلمات مرتبط با محل اقامت موقت

در زمان اردو بسته به نوع تجربه اردو، گزینه‌های مختلفی برای ترتیب دادن محل خواب موقت (Accommodations) وجود دارند.

 

5. Tent

یک سرپناه قابل حمل و جمع شونده ساخته شده از پارچه؛ چادر یا خیمه.

I bought a waterproof tent because it seems to rain whenever we go camping.

من یک چادر ضد آب خریدم؛ چون ما هر موقع به اردو می‌رویم باران ظاهر می‌شود.

 

6. Cabin

یک بنای کوچک خانه مانند که معمولاً در یک منطقه روستایی قرار دارد.

The campsite we’re going to offers cabin rentals! Doesn’t that sound more comfortable than a tent?

محلی که می‌خواهیم کمپ خود را در آن برپا کنیم یک کلبه اجاره ای است. به نظر شما این راحت‌تر از چادر نیست؟

 

7. RV

وسیله نقلیه بزرگی که معمولاً دارای تختخواب، محل آشپزی، غذاخوری و دستشویی است؛ در واقع یک وسیله نقلیه تفریحی است.

I’d love to have an RV to go camping, but they’re so big -they must be hard to drive.

من دوست دارم یک ماشین کاروان برای کمپینگ داشته باشم؛ اما آنها بسیار بزرگ هستند، به همین دلیل احتمالاً رانندگی با آنها سخت است.

 

8. Trailer

سازه چرخداری که توسط ماشین یا کامیون کشیده می‌شود، و شامل امکانات خواب، آشپزی، غذاخوری و گاهی اوقات دستشویی است.

We’d love to borrow your trailer for our road trip so we don’t have to keep stopping at hotels and restaurants.

ما قصد داریم تریلر شما را برای یک سفر جاده‌ای قرض بگیریم تا مجبور نباشیم در هتل‌ها و رستوران‌های بین راهی توقف کنیم.

 

کلمات انگلیسی مرتبط با اردو زدن

 

کلماتی برای اشاره به تجهیزات و لوازم کمپینگ

چند کلمه زیر تجهیزات و لوازمی (Equipment and supplies) را توصیف می‌کنند که باید در هنگام کمپینگ و اردو همراه داشته باشید.

 

9. Backpack

کیسه‌ای که بر پشت حمل می‌شود، و فرد مواد غذایی و سایر لوازم مورد نیاز خود را در آن قرار می‌دهد؛ کوله پشتی.

When we go camping, we don’t drive to our campsite. We carry all of our stuff in our backpacks and hike in.

ما در زمان رفتن به به اردو تا محوطه اردوگاه سوار ماشین نمی‌شویم. ما همه وسایلمان را در کوله پشتی ها قرار می‌دهیم و پیاده روی می‌کنیم.

 

10. Bug repellent / bug spray

ماده شیمیایی که برای محافظت از خود در برابر نیش حشرات، روی پوستمان اسپری می‌کنیم.

This area has lots of mosquitoes. I hope you bought bug spray!

این منطقه پشه زیاد دارد. امیدوارم یک اسپری حشره کش خریده باشی!

 

11. Camp stove

اجاق گاز کوچک و قابل حملی که در هنگام اردو برای پخت و پز مورد استفاده قرار می‌گیرد.

Oh no! I forgot to bring the camp stove. We’re going to have to cook our food over the fire.

اوه نه! گاز پیک نیک را فراموش کردم بیاورم. حالا باید غذایمان را روی آتش بپزیم.

 

12. Compass

وسیله‌ای که با یک عقربه کوچک به شما نشان می‌دهد که به کدام جهت حرکت می‌کنید؛ قطب نما.

If you’re going to walk in the forest, a compass is a good idea. Your GPS might not work in there.

اگر می‌خواهید در جنگل قدم بزنید؛ داشتن یک قطب نما ایده خوبی است. ممکن است جی پی اس شما در آنجا کار نکند.

 

13. Cooler

یک جعبه عایق بندی شده که از یخ پر می‌شود و غذا و نوشیدنی‌ها را سرد نگه می‌دارد؛ کلمن یا سرد کن.

Please close the cooler after you take your drink out or else the ice is going to melt.

لطفاً بعد از بیرون آوردن نوشیدنی، کلمن را ببند، وگرنه یخ‌های آن آب می‌شوند.

 

14. Dehydrated food

غذایی که خشک شده تا سبک‌تر و کم حجم‌تر باشد و حمل و نگهداری آن آسان‌تر گردد.

When I go hiking, I usually bring dehydrated food because it saves room in my backpack.

من در هنگام طبیعت گردی معمولاً غذای خشک همراه خودم می‌برم؛ زیرا باعث صرفه جویی در فضای کوله پشتی‌ام می‌شود.

 

15. Firewood

چوبی که به عنوان سوخت آتش کمپ به کار می‌رود؛ هیزم یا چوب سوختی.

The fire is getting smaller. Can you please add another piece of firewood to it?

آتش دارد کمتر می‌شود. آیا می‌تونی یک تکه هیزم دیگر به آن اضافه کنی؟

 

16. First aid kit

کیسه یا جعبه‌ای حاوی لوازم کمک‌های اولیه مانند باند و اسپری ضدعفونی کننده برای درمان زخم‌ها.

He fell and cut his knee on a sharp rock. Get the first aid kit!

او زمین خورد و تیزی سنگ زانویش را برید. جعبه کمک های اولیه را بیاور!

 

17. Flashlight

یک چراغ قابل حمل که برای دیدن در تاریکی از آن استفاده می‌شود؛ چراغ قوه.

Be sure to bring a flashlight if you need to go to the outhouse in the middle of the night. It is dark out here.

اگر نیمه شب مجبور شدی به دستشویی صحرایی بروی؛ حتماً چراغ قوه را با خودت ببر. بیرون خیلی تاریک است.

 

18. Lantern

چراغ قابل حملی که می‌توان آن را روی یک سطح قرار داد یا آویزان کرد؛ چراغ بادی یا فانوس.

I prefer using lanterns over flashlights because I can set them down and have my hands free.

من ترجیح می‌دهم به جای چراغ قوه از فانوس استفاده کنم؛ در این صورت می‌توانم آن را در جایی بگذارم و دستهایم را آزاد کنم.

 

19. Propane

یک منبع سوخت به شکل بطری که می‌توان از آن برای روشن کردن اجاق گاز کمپ، باربیکیو و سایر تجهیزات گرمایشی استفاده کرد؛ گاز پروپان.

I brought five bottles of propane so we definitely won’t run out this weekend.

من با خودم پنج بطری گاز پروپان آورده‌ام؛ پس مطمئناً تا آخر این هفته تمام نمی‌شوند.

 

20. Sleeping bag

یک کیسه پارچه‌ای بزرگ که دارای یک زیپ کناری است و برای خوابیدن مناسب است؛ کیسه خواب.

I don’t think I’ll be warm enough tonight - I only brought my summer sleeping bag that it’s really thin.

فکر نمی‌کنم امشب به اندازه کافی گرم باشد؛ من فقط یک کیسه خواب تابستانی آورده‌ام که بسیار نازک است.

 

21. Tarp

یک تکه پارچه بزرگ و ضد آب که برای محافظت از وسایل کمپ در برابر باران و رطوبت به کار می‌رود.

It looks like it’s going to rain. We should hang the tarp above our picnic table so our food doesn’t get wet.

به نظر می‌آید باران می‌خواهد ببارد. باید سایبان را روی میز پیک نیک خود آویزان کنیم تا غذایمان خیس نشود.

 

کلمات انگلیسی مرتبط با اردو زدن

 

لغات مرتبط با فعالیت های انجام شده در اردو

برای توصیف فعالیت‌های محبوبی که معمولاً در اردوها انجام می‌شوند، کلمات زیر مورد استفاده قرار می‌گیرد.

 

22. Canoeing

نوع ورزش یا سرگرمی که با یک قایق بلند و نازک به نام کانو انجام می‌شود؛ کانو رانی.

This lake is so calm. Do you want to go canoeing after lunch?

این دریاچه خیلی آرام است. آیا می‌خواهی بعد از نهار به کانو سواری برویم؟

 

23. Fishing

فعالیتی که در آن ماهی معمولاً با چوب ماهیگیری برای تفریح یا به عنوان غذا، صید می‌شود؛ ماهیگیری.

When we were young, our dad used to take us fishing every summer.

وقتی جوان بودیم؛ پدرمان هر تابستان ما را به ماهیگیری می‌برد.

 

24. Stargazing

نگاه کردن به ستارگان در آسمان شب؛ رصد و دیدن ستاره‌ها.

My favorite thing about camping is stargazing; you can see so many more stars than you do in the city.

رصد ستارگان فعالیت مورد علاقه من در اردو است؛ در آنجا می‌توانید ستارگان بی شماری را نسبت به شهر مشاهده کنید.

 

25. Hiking

پیاده روی طولانی در جنگل یا در مسیری در حومه شهر.

Before you go hiking, you should always tell someone where you’re going in case you get lost.

قبل از رفتن به پیاده روی طولانی، همیشه باید از قبل به فردی اطلاع دهی تا اگر گم شدی بدانند که در کجا به دنبالت بگردند.

 

سخن آخر

قبل از رفتن به اردو با یک فرد انگلیسی زبان و یا در کشورهای خارجی، حتماً این کلمات را از قبل یادداشت کرده و مرور کنید. لغات این گفتار نه تنها به شما کمک می‌کنند تا خود را برای یک ماجراجویی آماده کنید؛ بلکه شما را یاری می‌دهند تا چند کلمه جدید انگلیسی نیز یاد بگیرید.