12 مورد از بهترین کتاب های فرانتس کافکا
- 22 اسفند 1400
- جهان کتاب
فرانتس کافکا (Franz Kafka) استاد به تصویر کشیدن مشکلات سیاسی و ماهیتی قرن بیستم بود. آثار او به انزوا، امیال پنهان و فرآیندهای بی معنی بوروکراتیکی میپردازند که همچنان بر زندگی ما سایه افکندهاند. با این حال آثار کافکا با وجود تیرگی ذاتیشان، فوق العاده جالب و سرگرم کننده هستند؛ لذا شبکه مترجمین راستین در این گفتار شما را دعوت میکند تا با 12 کتاب از بهترین آثار او آشنا شوید.
نگاهی کوتاه به زندگی فرانتس کافکا
فرانتس در ژوئیه 1883 در پراگ تحت تسلط پادشاهی بوهم که در آن زمان یکی از سرزمینهای متعلق به امپراطوری اتریش- مجارستان بود به دنیا آمد. او در یک خانواده متوسط حاوی 6 فرزند چشم به جهان گشود. برادران بزرگتر او در دوران نوزادی فوت کردند، و سه خواهرش نیز در جریان جنگ حهانی دوم جان خود را از دست دادند. والدین او مجبور بودند برای تامین زندگی فرزندانشان ساعتهای طولانی کار کنند؛ به همین دلیل کافکا در دوران کودکی به شدت تحت تاثیر رفتارهای طلبکارانه پدرش قرار داشت.
کافکا در اواخر دهه 1880 و اوایل دهه 1890 به یک مدرسه ابتدایی آلمانی رفت، و سپس وارد یک دبیرستان دولتی شد. وی میتوانست به زبانهای آلمانی و چکی بنویسد و صحبت کند. در ابتدا در دانشگاه به خواندن شیمی پرداخت و سپس به حقوق روی آورد. در دوران تحصیل با دوست صمیمی خود ماکس برود (Max Brod) آشنا شد و نهایتاً در ژوئیه 1906 با مدرک دکترای حقوق فارغ التحصیل گردید.
او پس از فارغ التحصیلی در یک شرکت بیمه استخدام شد و تقریباً یک سال در آنجا کار کرد. در این دوره کم کم نویسندگی به دغدغه اصلی او تبدیل گردید. کافکا به شغل خود در شرکت بیمه علاقهای نداشت؛ به همین دلیل شغل متفاوتی در موسسه بیمه حوادث کارگری پیدا کرد. همچنین به دلیل مشکلات شخصیتی که داشت همواره در برقراری ارتباط با دیگران دچار مشکل میشد. با این حال وی
- هیچگاه دروغ نمیگفت و همواره صادقانه رفتار میکرد. این موضوع را ماکس برود تصدیق کرده است.
- اعتماد به نفس بسیار پایینی داشت؛ به این خاطر هم هیچگاه نمیتوانست در یک رابطه طولانی مدت بماند و در امر ازدواج هم ناموفق ماند.
- دارای حس شوخ طبعی فوق العاده بالایی بود. هر چند این مورد را به سختی میتوان قبول کرد (با توجه به آثار و سبک زندگیش)؛ اما دوستان نزدیک کافکا عنوان نمودهاند که وی میتوانست به آسانی آدمها را به خنده بیندازد.
- در طول حیاتش راههای مختلفی را برای افزایش درآمد امتحان نمود؛ مثل نوشتن راهنمای سفر به اروپا با یک بودجه محدود.
- یک صفت به نام خودش دارد. امروزه Kafkaesque یادآور چیزهای کابوسوار و آزار دهنده است که معمولاٌ در دنیای داستانهای این نویسنده نمود زیادی دارد.
بهترین آثار فرانتس کافکا
فرانتس کافکا در طول زندگی خود همواره با احساس بیگانگی و انزوا دست و پنجه نرم میکرد. این دو مضمون اصلی در تمام کتابها و داستانهای کوتاه او در کنار مضامینی چون ترس، پوچی و ایدههای اگزیستانسیالیسمی مطرح میشوند. متاسفانه برخی از آثار فرانتس کافکا به دلیل مرگ زود هنگام او در چهل سالگی ناتمام ماندند. او در وصیت نامه خود ذکر کرده بود تمام آثارش که در این دسته قرار میگیرند، سوزانده شوند. اما خوشبختانه ماکس برود، تمام این آثار را نجات داد و منتشر کرد که در ادامه به آنها اشاره میگردد.
1. محاکمه
معروف ترین رمان فرانتس کافکا است که اضطراب و بیگانگی عصر مدرن را تداعی میکند. داستان درباره یک کارمند جوان بانک به نام ژوزف کی (Josef K) است که به طور ناگهانی دستگیر میشود و باید در برابر اتهاماتی که چیزی درباره آنها نمیداند از خود دفاع نماید. ماهیت جرم او هرگز برای خواننده و حتی خود او برملا نمیشود؛ حتی مقاماتی که دستور تعقیب او را صادر کردهاند دست نیافتنی هستند.
داستان این کتاب به شدت تحت تاثیر رمانهای جنایت و مکافات و برادران کارامازوف داستایوفسکی (Dostoevsky) قرار دارد؛ به گونهای که خود کافکا این آثار را "خویشاوند خونی" کتاب خود نامیده است. رمان محاکمه (The Trial) نمونهای متمایز از ذهنیت خیالی کافکا است. هر چند پیش بینیهای او در مورد استبداد و خودکامگی ممکن است کمی عجیب و غریب باشند، اما آنقدرها هم دور از واقعیت نیستند؛ به همین دلیل است که این داستان هنوز هم توجه خوانندگان را به خود جلب میکند.
رمان مسخ
2. مسخ
مسخ (The Metamorphosis) شناخته شده ترین رمان کافکا است و از دیدگاه خیلیها، شاهکار او محسوب میشود. طرح این داستان ناگهان به کافکا الهام شده بود و او این کتاب را نهایتاً در سه هفته نوشته است. رمان مسخ به روایت زندگی گرگور سامسا (Gregor Samsa) میپردازد که یک فروشنده معمولی دوره گرد است؛ وی یک روز پس از بیدار شدن از خواب متوجه میشود به یک حشره غول پیکر تبدیل شده است. این دگرگونی بدون هیچ توضیح یا دلیلی رخ میدهد. او در نهایت ارتباطش را با انسانیت خود از دست میدهد و برای شادی اعضای خانوادهاش، تسلیم مرگ میشود.
3. گروه محکومین (در مستعمره مجازات)
داستان اعدام وحشیانه و هولناک یک زندانی را روایت میکند. رمان گروه محکومین (The Penal Colony) به دستگاهی اشاره دارد که در آن رسم بر این است حکم زندانی را قبل از مرگ او بر پشتش حک کنند. در خلال داستان، هدف این روند برملا میشود. زیرا رئیس این مجموعه معتقد است که زندانی تنها از طریق درد و رنج میتواند به حقیقت عمل اشتباه خود پی ببرد.
4. قصر
قصر (The Castle) آخرین رمان کافکا و یکی از مرموزترین آثار اوست. نویسنده قبل از اینکه بتواند این کتاب را تمام کند درگذشت (دو سال پس از مرگ او این داستان ناتمام منتشر شد). قصه درباره یک نقشه بردار به نام کی است که به روستایی فراخوانده میشود. وی بعد از ورود به روستا تلاش میکند تا از طریق قصر به مقامات مخفی که روستا را اداره میکنند دسترسی یابد. قهرمان رمان مدام در حال جستجو است؛ اما دلایل و هدف نهایی این اقدام او نامشخص است. رمان قصر تحریک کننده، پیچیده و گاهی غیرواقعی است؛ در واقع این اثر به بررسی ناامیدی و بیگانگی مردی میپردازد که در تلاش است در مقابل یک سیستم سلطهجو بایستد.
5. آمریکا
مانند دو رمان دیگر کافکا تا پس از مرگ او منتشر نشد. این رمان به نامهای "مردی که ناپدید شد"، "مرد گمشده" و "گمشده در آمریکا" نیز معروف است. داستان رمان آمریکا (Amerika) درباره یک نوجوان 16 ساله اروپایی به نام کارل است که پس از اغوا شدن توسط یک مستخدم مجبور میشود به نیویورک مهاجرت کند. او به محض ورود به آمریکا با یک آتشکار کشتی دوست میشود و پس از آن اتفاقات عجیبی برای او رخ میدهد. نویسنده این داستان را از تجربیات بستگان خود که به ایالات متحده مهاجرت کردهاند، الهام گرفته است.
حتما بخوانيد: 15 مورد از بهترین کتاب های جان اشتاین بک
6. هنرمند گرسنگی
رمان هنرمند گرسنگی (A Hunger Artist) در اواخر عمر کافکا در یک نشریه آلمانی منتشر شد. این داستان کوتاه درباره مردی است که حرفهاش گرسنگی کشیدن تا سرحد مرگ است. او برای اجرای نمایش به جاهای مختلفی سفر میکند و نمایش خود را برای تماشاچیان کنجکاو اجرا مینماید. نمایش او به ظاهر بسیار ساده است؛ وی ساعتها در یک قفس دربسته مینشیند و جز یک ساعت، چیز دیگری جلوی او وجود ندارد. پس از مدتی علاقه مردم به نمایش این مرد کاهش مییابد؛ زیرا تماشاگران فکر میکنند که او مخفیانه غذا میخورد.
قهرمان اصلی این رمان مانند بسیاری دیگر از آثار کافکا، مردی منزوی، به حاشیه رانده شده و قربانی جامعه است. آثار این نویسنده هرگز در طول زندگیاش مورد تحسین قرار نگرفتند؛ به همین دلیل میتوان گفت که هنرمند درک نشده داستان میتواند خود او باشد. در حقیقت وی با مخاطبانی سر و کار داشت که تا حد زیادی نسبت به هنرش بیتفاوت بودند.
7. نامه به پدر
عنوان نامهای 40 صفحهای است که نویسنده به پدرش نوشته است. در کتاب نامه به پدر (Letter to His Father)، ترسها و استرسهای دوران کودکی کافکا و تاثیری که پدرش بر او داشته است، از دیدگاهی منفی روایت میشود. کافکا امیدوار بود که با نوشتن این نامه، او و پدرش بتوانند فاصله بین خود را پر کنند. اما مادرش هرگز نامه را برخلاف خواسته او به دست پدرش نرساند. در عوض نامه را دوباره به خود وی برگرداند.
8. قضاوت (حکم)
داستان کوتاهی است که یکی از موفق ترین آثار کافکا محسوب میشود. کتاب قضاوت (The Judgment) به رابطه آشفته بین یک تاجر جوان به نام گئورگ (Georg) و پدر سلطهجوی او میپردازد. پس از اینکه گئورگ خبر نامزدی خود را به پدرش میدهد، با مخالفت وی روبهرو میشود. پدرش بسیار بیمار است، و هرگز بابت مراقبتهای گئورگ، از او تشکر نمیکند و دائماً وی را تحقیر مینماید. این تحقیرها اثر بسیار مخربی بر پسرش دارند. داستان از رابطه گسسته کافکا با پدرش الهام گرفته شده و به نامزد سابق نویسنده یعنی فلیسه بوئر = Felice Bauer (نامزدی آنها دو بار به هم میخورد و هرگز به ازدواج نمیانجامد) تقدیم گردیده است.
کتاب قضاوت
9. نقب
جزء آن سری از آثار کافکا به حساب میآید که با مرگ او ناتمام ماندند. رمان نقب (The Burrow) که در سال 1931 منتشر شد، داستان عجیب و غریب و دلخراش موجودی را روایت میکند؛ این موجود در سیستمی از تونلهایی که در طول عمر خود کنده است، رسوخ میکند. وی دائماً از این میترسد که مبادا اتفاقی برای لانهاش رخ دهد یا اینکه مورد حمله دشمن قرار گیرد. کم کم او به یک صدا مشکوک میشود و تصمیم میگیرد درباره آن تحقیق کند. گمان میرود قرار بود این اثر با هجوم جانوری که سیستم او را به هم میریزد، به پایان برسد.
10. نامه هایی به میلنا
کافکا اولین بار در سال 1920 و وقتی میلنا یزنسکا (Milena Jesenska) در حال ترجمه داستانهای کوتاه او بود، با وی ملاقات کرد و آنها به سرعت به یکدیگر علاقهمند شدند. یزنسکا زنی بااستعداد و کاریزماتیک بود، و کافکا او را اینگونه توصیف کرده است: "آتشی سرزنده که هرگز نظیر آن را ندیده بودم". به همین دلیل کافکا به یزنسکا اعتماد کرد و تصمیم گرفت خاطراتش را به امانت به او بسپارد.
اما ذات پرشور یزنسکا در نهایت باعث خستگی و بیتفاوتی کافکا شد، و رابطه آنها پس از دو سال به پایان رسید. با این حال کتاب نامه هایی به میلنا (Letters to Milena) به عنوان یک یادگاری تند و گزنده از رابطه آنها باقی ماند. نسخه توسعه یافته این اثر، چهار مورد از آثار کوتاه یزنسکا را نیز شامل میشود که استعداد او را در نوشتن نشان میدهد.
11. تدارکات عروسی در روستا
این داستان کوتاه که یکی دیگر از آثار ناقص کافکا به شمار میآید و پس از مرگ او منتشر شده است؛ به جزئیات سفر ادوارد (داماد) برای عروسی با بتی میپردازد. شک و تردید ادوارد در مورد ازدواج قریب الوقوعش در زیر توصیفات فراوان از جاده، مردم و ایستگاه قطار مدفون میشود. هر چند روایت کتاب تدارکات عروسی در روستا (Wedding Preparations in the Country) تکه تکه است؛ اما ساختار آن به راحتی قابل پیگیری است و به همین دلیل شبیه یک قصه کوتاه میباشد. کافکا قصد داشت این داستان را به یک رمان تبدیل کند؛ اما مرگ امانش نداد.
12. پزشک دهکده
زمانیکه کافکا در گلدن لاین (Golden Lane) پراگ زندگی میکرد؛ کتاب پزشک دهکده (The Country Doctor) را در زمستان بین سال 1916 و 1917 نوشت. داستان درباره پزشکی است که باید در یک شب زمستانی بر بالین یک پسر بیمار حاضر شود. پزشک در مسیر رفتن به خانه این پسر، با یک سری اتفاقات غیر واقعی و بیمعنی مواجه میگردد که مانع از ورود او به خانه پسر میشوند. داستان از زبان اول شخص نوشته شده است؛ به همین دلیل حس بیواسطگی را با خود دارد و خواننده را جذب میکند.
آغاز مطالعه آثار کافکا
حال که با بهترین کتاب های کافکا آشنا شدید؛ بهتر میتوانید دست به انتخاب بزنید و اثر مورد علاقه خودتان را انتخاب کنید. اگر یکی از مجموعههای داستانی فوق را مطالعه کردهاید؛ به ما بگویید با خواندن آن چه حسی داشتهاید و آیا مطالعه آن را به دیگران هم توصیه میکنید. منتظر شنیدن نظرات شما در خصوص این مطلب هستیم.
در ادامه حتما بخوانيد: 12 مورد از بهترین کتاب های جورج اورول + حقایق جالب